سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 بهمن 1403
    3 شعبان 1446
    • ولادت حضرت امام حسين عليه السلام، 4 هـ ق، روز پاسدار
    Saturday 1 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      شنبه ۱۳ بهمن

      آلو بخارا

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۴:۳۳ شماره ثبت ۱۲۸۱۵۵
        بازدید : ۱۵۲   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      آلو بخارا
       
      همچنان من با خودم دارم مدارا میکنم
      انگاربا خود دشمنم !
      رسمم با دوست مروت است و با خویش ،
      مدارا میکنم
       
      تازگیها تن ام را ندار و، جیب ام را حسابی ،
      دارم دارا میکنم
      یه رژیم سردرگم افتاده به جانم ،
      که ختم خواهد شد یقین به اسکلت
      گمان میکنم که تا چند وقت دیگر
      با بادکنک گازی ،
      خودم را ازاین پائین پائین ها ،
      راهیِ بالا میکنم
       
      همه داراییِ قلبم را ،
      مقایسه با سارا میکنم
      انصافاً قلبِ سارا رئوف ترست زقلبم
      برای خود کلاسی میگذارم
      باش تا بنگری که منِ درب و داغون ،
      چه کارها میکنم
       
      ایده هایی که چو پروانه ،
      به اطرافم خودنمایی میکنند ،
      بدون هیچ رحمی ، میگیرم و با سوزن فرفره ،
      درقالب شعری ، نثری
      چه فرعی و چه اصلی
      میچسبانمشان به میان دفترِچون خودم ، کاهیم
      درمیان این حیاتِ بس فُکاهیم ، با اینهمه مفاهیم
      " از این نظر که پُرتنوع اند و بی تکرار " ،
      تبدیل به افتخارِ سالهام میکنم
      میدانم که انتقام جزیی ست ، زاین دنیای زیبا
      چون تا چند وقت دیگر، اجل هم خودم را ،
      میچسباند به دفترِ این خاک
      ازاین کارش هم شاید ، حالها میکند
       
      حیاتم تازگیها یه جورایی ، سوءهاضمه گرفته
      افکارم را مالامالِ ز وجدانی همچون ،
      آلو بخارا میکنم
       
      زمغزم کمک میگیرم
      زقلبم کمک میگیرم
      کمک میگیرم از آزادی ام
      صندوق جان را پُراز، اینهمه آراء میکنم
       
      مشورت میکنم اما ،
      همان کاری که نیک است را به انجام میرسانم
      آنقدربا خویش مدارا میکنم ،
      تا خودم را به زعم خویش تبدیل ،
      به یه والا میکنم
      بعد مثلِ یه نقاش ، که میرودعقب تا تابلواش را
      بنشیند به تماشا
      به آنچه خلق کردم ،
      تا ابد ، با شوق و غم ،
      نگاهها میکنم
       
      اما این روح خودساخته ،
      با آن روح نوزادی که خالق خلق نمود ،
      از آسمان تا به زمین ،
      فرقها نموده
      روح نوزادی ام ، خیلی خیلی بهتر بود
      پس این تلاشهای من چه بود ؟
      " مثل اینکه شاه ببخشد ،
      شاه قلی هیچگاه نمی بخشد " ،
      خود را همراه ، با قاضیِ وجدان ،
      راهیِ شراره های کاملاً بیرحمِ نارها میکنم
       
      بهمن بیدقی 1402/11/9
       
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      فرامرز عبداله پور
      يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۳۴
      درود
      زیبا ودلنشین وباملاحت
      وپر احساس سروده اید
      🙏❤🌺⚘🙏
      رقص قلمتان ابدی
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۵۶
      با سلام و عرض احترام آقای عبداله پور گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاس بیکران از مهر بیکرانتان
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      5