سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

بنویس تا زنده بمانی ،هر که نوشت پادشاه می شود. فکری احمدی زاده(ملحق)

سه شنبه ۱ فروردين

صفحه رسمی شاعر افروز ابراهیمی


افروز ابراهیمی

افروز ابراهیمی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۵۵

برج تولد:

برج حمل

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
دوشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۰

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
اصفهان

علاقه مندی ها

:
نقاشی _طراحی_ اصفهان _

امتیاز

:
۷۱
تا کنون 48 کاربر 135 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
اللهم عجل لولیک الفرج .........

لیست دفاتر شعر


۱

" ضامن آهو"

۲

" مادر "

۳

" پدر "


اشعار ارسال شده


( دل ندهم جز به تن تخته سنگ / تا شکند شیشه ی تنهائی ام )  ...
ثبت شده با شماره ۱۱۷۹۰۳ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۵

(ضامن آهو......)  ...
ثبت شده با شماره ۱۱۷۲۰۵ در تاریخ شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۰۹    نظرات: ۰

دانی درفش تاریخ از چه سیاه گردید؟ زیرا بهشت آن شب دیگر نشد سپیده ...
ثبت شده با شماره ۱۱۷۰۵۵ در تاریخ يکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۰۴    نظرات: ۸

( مغرور ترین دختر شهر آمده بودست به راهت)  ...
ثبت شده با شماره ۱۱۶۲۸۵ در تاریخ سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۲۸    نظرات: ۷

( هر دم رسد ز محبوب یک داستان تازه...! )  ...
این شعر را ۱۰ شاعر ۲۰ بار خوانده اند.
سید هادی محمدی ، افسانه پنام تخلص مولد ، آرمان پرناک ، زهره دهقانی ( شادی) ، سعید صادقی (بیدل) ، عباسعلی استکی(چشمه) ، هدایت کارگر و ۲شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۱۵۹۲۶ در تاریخ چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۸    نظرات: ۰

مجموع ۲۳ پست فعال در ۵ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر افروز ابراهیمی


 به نام خالق مادر....! 
دلم برای تو می طپد!   ای تندیس آرزوهای دور دست. 
چه غریبانه مرا فرا خواندی... و اینک!  ای آشنا چه بی تابانه مرا می نگری... 
و
يکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ ۰۶:۳۹    نظرات: ۰

آن شب احمد پابه پای من بیدار ماند و حسابی باهم صحبت کردیم .اذان صبح که تلاوت شد نماز خوانده و خوابیدیم.وقتی از خواب برخاستم بعدازظهر بود احمد گفت سلف خوابگاه تعطیل است و برویم رستوران هم غذا بخوریم وه
پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۳:۲۵    نظرات: ۱۰

حوالی غروب بود و باران هم تمام شده بود اما خیابان ها مملو از آب بود.هوا یکدفعه تاریک شد و باد شدید و خاک سرخ فضا را فرا گرفت هنوز رعد و برق می زد و تقریبا نفس کشیدن مشکل بود.بی هدف در پیاده رو راه می
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۴:۵۸    نظرات: ۴

کافه پادنا مشرف به دریا  با پنجره های شیشه ای بزرگ  به سمت دریا بود.
گاهی مرغهای دریایی با شیشه برخورد نموده و گیج به آسمان پرواز می کردند.
غروب خورشید واقعا تماشایی بود و آن نسیم
دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۰۸    نظرات: ۰

داستان کافه پادنا یک تراژدی عاشقانه است.شاید کمی غیر قابل باور باشد
اما من عاشق کافه پادنا هستم؛ و هر روز غروب به کافه رفته کنار پنجره
می نشینم و یک نسکافه ی تلخ به همراه کیک شکلاتی سفا
شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ ۰۱:۱۵    نظرات: ۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
0