چهارشنبه ۲۸ آذر
اشعار دفتر شعرِ بیتوته در شب شاعر رضازاده تخلص (امين)
|
|
دل من خسته و تنهاست بگویید کجاست
دل گریبان به سر ، آواره صحراست بگویید کجاست
|
|
|
|
|
لبخندم هدیه توست
آسمانم آبی است
خانه دل روشن از امواج نور....
|
|
|
|
|
شب است و مثل روز روشن گفت و شنودها
باز تاریکی و زمزمه و دسیسه علیه روزها
|
|
|
|
|
بازکردم درب قلب خسته ناکوک را
تا بکوبد طبل سرد آه پر تکرار را
تابگوید غصه ها زاد و ولد دارند در دن
|
|
|
|
|
خنده و خنجر و این ضد عیان میکشدم..
غم و اندوه هوس های نهان میکشدم..
|
|
|
|
|
در هوای خوش عشقت پر و پرواز کم است..
ساعت و ثانیه و لحظه دیدار کم است..
|
|
|
|
|
شاید..
تپش نبض شقایق به دم عشق نباشد شاید..
بوسه ها را نفس وغنچه و ساقه و برگ نباشد شاید...
|
|
|
|
|
شاكي ماه...
مرا چه میشود از هجوم سایه ها ...
خورشیدٍ آسمان من بلند و سایه ام کوتاه..
دلم کم
|
|
|