جمعه ۷ ارديبهشت
|
|
کعبه هم با همه خوبیْش، حجر میخواهد
|
|
|
|
|
تزریق کرد تمام دلتنگی هایش را
رفت
|
|
|
|
|
چه فایده ماندنِ دونفر زیر یک سقف؟!
|
|
|
|
|
وقتِ اذان است و،
سجاده دویده زیر پاهام
|
|
|
|
|
نمیرد آنکه با یک جرعه تعمیرِ دلِ ما کرد ..
|
|
|
|
|
آن یار که هر شب پیِ آزار دلم بود
|
|
|
|
|
من در تاریکی
روشنی ازلی را می بینم
|
|
|
|
|
تو که می آیی؛
بهار هم
سراسیمه
|
|
|
|
|
تن خاکی نمی فهمد سروش استجابت را ...
|
|
|
|
|
شب به شب اه کشیدم تو بگو رسید کجا
|
|
|
|
|
ای وای از این دل دیوونه از دست این زمونه حرفای عاشقونه
ای وای تویی که بهارم از اینکه تورو دارم تو ع
|
|
|
|
|
تو فقط حرف بزن! من همه تن گوش شوم
تا ز میخــــــــانهٔ آوای تــــو می نوش شوم
|
|
|
|
|
دور باد آنجا که خالی از صفاست
|
|
|
|
|
ای که عاشق کشی و شیوه لیلا داری
|
|
|
|
|
خداوندا چشم و دلم را باز کن
مرا به سوی یقین راهنمایم کن
از در رحمت در گنج کرامت باز کن
مرا دلی
|
|
|
|
|
دو رباعی از مهدی ملکی الف همراه با عنوان
|
|
|
|
|
♥️ عشق را روزگاری رفیق شدی♥️
♥️دلبرت را نگین عقیق شدی♥️
|
|
|
|
|
من نمیترسم که بی تو بی سر و سامان شوم
|
|
|
|
|
اینک قطار زندگی ما که در راه است
در سیر خود گرم فراری نابدلخواه است
|
|
|
|
|
من زادهِ سرزمینِ بی سامانم
خاکی که گرفته گوشه ی دامانم
|
|
|
|
|
فلسفله درد، همچنان ادامه دارد .. ..
این کنکاش تاریخی …
قدمتی به قدمت کل انسان دارد...
|
|
|
|
|
نگار من برای من دگر لاله نمی چبند
و من در خواب یودم
سخنها ی خوشش را دگر با ره نمی گوید
من بی ت
|
|
|
|
|
رها کن گیسوانت را به روی شانه ها امشب
|
|
|
|
|
درد دوری تو را باده مصفا نکند
|
|
|
|
|
روی آزادیِ سرو
دوقدم مانده به فجر
هدهدی میخوانَد
|
|
|
|
|
همان که در غزلم عاشقانه جا می کرد
برای وزن غزل های من چه ها می کرد
...
|
|
|
|
|
اولین بوسه که در لحظه ی تشویش و قرار
خوف و رجا،بر لب ما نقش گرفت
|
|
|
|
|
مقصد اگر دیدنِ
چشمانِ تو باشد
تیشه به دست
فرهادِ کوه کن میشَوَم.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
به رویای تو
آمدم باز
بیسایه و
پوشیده ز اغیار
چه دنیایی
ساکت بود و آبی
دل تو
همچون صندوقچ
|
|
|
|
|
فکر می کردم نباشم بی قرارم می شوی
|
|
|
|
|
آنګاه که شاخه های وصل تو در من خشک می شود
|
|
|
|
|
✍️ترانه سرا: م.مدهوش❤️
🎧 دکلمه : بانو هستی احمدی🌹
|
|
|
|
|
بی عشق اگر شدی...تماما لافی!
|
|
|
|
|
در این دور ِ پُر تکرار؛
_هما؛
تویی!
_افسانه؛
منم!
|
|
|
|
|
حضرتِ حق ، عاشقت بود از ازل
با خیالت ، این غزل را میسرود
|
|
|
|
|
یک شب و اندی است که جایش خالیست
برای عشق واهی و بازی، نامش جاریست
در تاروپود عدم، قطعیت رد به سی
|
|
|
|
|
خواهشأ از خام نترس.؟
ای دل از همهمۀ گردش ایام نترس
قلب دریا به شکاف از خطر دام نترس
توبه بشکن
|
|
|
|
|
در جهان خالیم "شاید، اگر" بسیار ریخت
|
|
|
|
|
دلم خینه و خو نیروم امشو
خدا دونه چقد داغونم امشو
یه چند روزه که خیلی بده حالم
انگار که اشکهسه د
|
|
|
|
|
سلام حضرت باران درود ساقی آب
کویرزنده شود با خروش چشمه ی ناب
گروه تشنه به امی
|
|
|
|
|
ای سرزمینِ گمشده ، آزاده تن ، سیستانْ خیال/ موعودِ هامون و انار ، بر دل نشسته آتشت
|
|
|
|
|
ای اهوی ختن به این باغ خوش آمدی
به این باغ پر از عطر و گلاب خوش آمدی
خوش بو و پرگل است
|
|
|
|
|
درونم سیاه و نگاهم روشن است
به این پیرهن دورو دوخته ام میبالم
|
|
|
|
|
جان زمین ز دیوِ زمان، ضجه می زند
گرگ هوا به چهرهٔ جان پنجه می زند
بنیان خانه سُست و کمر خم شد از
|
|
|
|
|
شعری کودکانه در وصف ماه مبارک رمضان
|
|
|
|
|
چشمِ حسودِ پنجره را کور کن وَ بعد
|
|
|
|
|
تیرهکردن کرکسان اینآسمان صافرا
خونجگر کردن اینان پیر با انصاف را
|
|
|
|
|
بُرون شو از عبثِ «مازِ» گربه رقصان ها
نَرَقص با طربِ سازِ گربه رقصان ها
|
|
|
|
|
پشت یک پنجره چشمی نگران پای قدمهای مرا می پایید
|
|
|
|
|
دراین دنیای توو در توو
درمیانِ حقایقی چون برف ،
دراین فصلِ سفیدِ خشک
|
|
|
|
|
به کنجکاوی گرایید بچه موری
|
|
|
|
|
مثل یک قوی سپید ،با وقار و درخور
|
|
|
|
|
_گُل برنجک!
آخرین زمستان را
دوام بیاور؛
|
|
|
|
|
لبخندِ ملیحَش
شکوفه ای نیمه باز
نظیرخنده ی آفتاب
شبنمِ اشکهایش
بسانِ رودی جاری
|
|
|
|
|
دلم برای کودکی هایم تنگ شده است...
|
|
|
|
|
سیه چشمون مستُم سی چرا دردُم نمی فهمی
اسیر عشقتُم ظالم سی چرا دردُم نمی فهمی
|
|
|
|
|
دنیا به من یک جرعه خوشبختی بدهکار است
|
|
|
|
|
گُنجِشم است هردو جهان ، گُنجِشِ من نیست جهان
گوهرِ لامکان منم ، نگُنجم به کون و مکان
|
|
|
|
|
با اینکه خزان رفت و بهار آمده است
در کشور دل غصه به بار آمده است
|
|
|
|
|
زاغکی روی درختی لانه داشت
هر چه می دزدید آن جا می گذاشت
|
|
|
|
|
عشق دنیایی غنی اما محبت های ریز
مثلِ نامه های کوتاهی به شیشه های میز
|
|
|
|
|
راه و رسمِ «پاچه بازی» ساده است
پاچه خواری، پاچه مالی با حریر!
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۷ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |