سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا در دانشگاه شعر ناب نقدی بنویسم.
شعری پیش رو داریم از جناب آقای حاجی پوری که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🔴 الحق این غزل یکی از زیبا ترین اشعار جناب حاجی پوری بوده که خوانده ام و همین زیبایی مرا بر آن داشت که درباره ی
آن بنویسم
🔴 سوبژکتیویته در شعر
یکی از مسائل مهم و مطرح در شعر که باعث حدوث اشعار فوق العاده گردیده بحث سوبژکتیویته یا من شناسی و یا ذهن گرایی است.
خودشناسی شاعر آنقدر مهم است که اگر شاعری به خود خود واقف نباشد معمولا در انتقال مفاهیم از ذهن به عین مشکل دارد و این اشکال باعث میشود شعر لنگ بزند رسا نباشد حرفی که برای گفتن دارد زیر خاک مدفون شود.
سوبژکتیویته در شعر عاملی است که منجر به تولید مثل در کلمات میگردد.
جناب حاجی پوری گرامی در این غزل از درون ذهنشان روان و ساده مفهومی عمیق را بر کاغذ رانده اند.
بحث سکوت و چیدمان نوع قوافی و ردیف و حتی وزن شعر در این انتقال بسیار موثر بوده است.
آگاهی دوگانه ای که شاعر هم برای خود هم برای مخاطب رقم زده است.
دینامیک اخلاقی با توجه به خود شاعر باعث جریان رسای شعر شده است
لنگ زدن شاعر در خار سکوت قصه ی پر غصه ای است که مطلع شعر را مزین به آن کرده است.
نقش خنده ای که بر شوره زار گریه نقب میزند از خود شاعر نشأت میگیرد
گرچه برخی ابیات ایرادات تالیفی دارند که در ادامه توضیح خواهم داد اما در کل شعری است استخوان دار و قوی
🔴 غنای قافیه
علیرغم اینکه حدود بیست جلسه است قواعد قافیه را مطرح کرده ام و هنوز هم ادامه دارد آیا صرفا دانستن این قواعد و مراعات کردن آن موسیقی شعر را تامین میکند؟
و موسیقی کناری شعر فقط با مراعات کردن همین قواعد تامین میشود؟
قطعا و حتما شاعری موفق است که علاوه بر مراعات کردن قواعد قافیه ترفند های دیگری را برای غنای قافیه و ایضا موسیقی کناری شعرش به کار برد
یک قافیه وقتی خوب عمل میکند که از لحاظ معنی نیز جایگاه ویژه در بیت داشته باشد و در واقع با رسیدن به قافیه هم معنا کامل شود هم موسیقی همین کاری که جناب حاجی پوری در انتخاب قافیه و حتی ردیف مراعات کرده اند.
انتخاب قوافی در شعر خیلی مهم است شما ببینید الان شعرا کمتر از قوافی
( پیمانه، دیوانه، پروانه، میخانه و…..) استفاده میکنند چرا که شعرای قدیم ما عصاره ی این قوافی را کشیده اند و حرف جدیدی دیگر باقی نمانده است.
یکی دیگر از مسائلی که باعث غنای قافیه میگردد اکتفا نکردن به قاعده ی صحت قوافی است و توجه به موسیقی کلمات است
اگر حضرت مولانا در شعر معروفش به حداقل های قوانین قوافی که در دروس ذکر خواهم کرد اکتفا میکرد قطعا موسیقی شعرش مخدوش میشد.
بشنو این نی چون حکایت میکند
از جدایی ها شکایت میکند
اگر مولانا (شکایت) را به استناد حرف (ت) و مصوت کوتاه پیش از آن با کلماتی همچون شجاعت و شفاعت هم قافیه کرده بود قطعا این احساس موسیقی که الان در شاکله ی شعر هویداست وجود نداشت.
🔴 در این غزل زیبای جناب حاجی پوری مواردی وجود دارد که صورت مختصر عرض میکنم
🔶 در بیت اول
عمریست لنگ میزنم از خار در سکوت
بر نقشِ خنده میکنم اصرار در سکوت
خار در سکوت ترکیب فوق العاده زیبایی است و ایضا لنگ زدن با این خار که بهنحو احسن تصویر سازی شده است و به زعم من مطلع غزل شاه بیت و هسته ی مرکزی این غزل است.
🔶 در بیت دوم
در شوره زارِ گریه جوابی نیافتم
زیرِ شکنجه میکنم امرار در سکوت
گریه را به شوره زار تشبیه کردن عالی است و زیبا اما من جای جناب حاجی پوری بودم
به جای کلمه ی (جواب) از کلمه ی (امان)
استفاده میکردم تا عمق بیشتری به بیت بدهم
🔶 در بیت سوم
در معنیِ حیات فرو ماندهام هنوز
همتای رقصِ مردهام انگار در سکوت
این دومصراع همپوشانی لازم را ندارند و زبان الکن است صغرا، کبرا را توجیه نمیکند و نوعی نامعادله در مصراع برقرار است
رقص مرده برایم نا آشناست و مطلبی را از ذهنیت به عینیت منتقل نمیکند.
🔶 در بیت چهارم
قلّاده بسته شد به نگاه و به مغزِ سر
تکریم بر جفا ، دل عزادار در سکوت
در این بیت (سر) برای مغز حشو است در ضمن نازیبا و نیازی نبود به وجود آن شاعر میتوانست مثلا بگوید
قلاده بسته شد به نگاهی که مبهم است
یا هر چیز دیگر غیر از واژه ی مغز سر
در مصراع دوم این بیت با عنایت به وقفه ای که پس از کلمه ی جفا وجود دارد و شاعر خودش هم بعد آن ویرگول گذاشته سکته ی کوچکی بر موسیقی بیت واردکرده است
که در خوانش شعر محسوس است و شاعر میتوانست این گسست را با ملات تکنیک برطرف نماید.
🔶 در بیت پنجم
در کُرنشم به قامت تاریک خارزار
در انتظارِ صبحِ پدیدار در سکوت
درست است که استفاده از کلمه ی (خارزار) به غنای موسیقی این بیت کمک کرده اما
اما برای یک غزل اعتراضی کلمه ی ( کرنش) که به معنی احترام، تعظیم، تکریم و حرمت است مناسب نبوده و انتظار کشیدن برای صبح و روشنی را پوشش نمیدهد.
🔶در بیت ششم
مهمان آتشم ، تنِ خاکسترم به باد
بی ضجّه ماندهام به لجن زار در سکوت
مخاطب انتظار دارد پس از عنوان کردن این که تنی که به خاکستری در باد تشبیه شده نتیجه ای در مصراع دوم بگیرد اما چنین امری محقق نشده و فضای دیگری ترسیم شده است
برای جناب آقای حاجی پوری بابت خلق این اثر تبریک عرض می کنم و آرزوی موفقیت دارم
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی