چهارشنبه ۶ تير
|
|
مثال ماهی ام در تنگ بی آب شناور
به خیالت هستم ای دوست دلاور
تقدیرم بدون تو در تنهایی رقم خورد
من
|
|
|
|
|
ایفدایتهمهی هستیمن،درهمهعمر
قلبمن،جز بهتو،بر رویکسیوانشود
|
|
|
|
|
گل باران فقط باریده در این فصل آخر
|
|
|
|
|
سلام دوباره
بعد از یک حادثه، دچار خون ریزی مغزی شدم و نه توانستم که در جمع شما خوبان باشم.
|
|
|
|
|
از مسیر حادثه پرهیز کردن؛ زود بود
گرچه می دانم دلم در امتحان مردود بود
سمت برکه رفتم اما ا
|
|
|
|
|
دنیا تو رها کن دلِ غمدیدۀ ما را
این درد دگر در تن و جان م شده لبریز
|
|
|
|
|
به جز شعر کسی قدر نمی داندمان
ازدفتر: تبسم یک قافله آه
|
|
|
|
|
مهربانی کن کمی
بامن بی تاب تو
|
|
|
|
|
ای دوست جانم به قربانت کجایی....
آه که دیگرمن مردم ازجدایی....
|
|
|
|
|
در گوش و سر و دهان فقط انسانیم
|
|
|
|
|
می روم از ساقِ سیمینش به بالا زان نگار
|
|
|
|
|
زمستان حال من دیگر تمام نمی شود
|
|
|
|
|
هنوزم بین افکارم صداهایی به گوش آید
صدای نیمه جانی که خودش را باز میزاید
هنوزم معتمد بر من نباشد ج
|
|
|
|
|
در برت گیرم که آسایم زاین ویرانگی...
|
|
|
|
|
ابر خرافات به کوچه .........
|
|
|
|
|
باری اگرآشفتگی فرصت به افکارم دهد
حالات آن شب زیرباران ازروانم می رود
|
|
|
|
|
نگاهم درد میکرد
آفتاب را
پشت پلکهایی خسته
و سایه ها
بر اضمحلال
آن در کوچه های آسمان
بر حیات آ
|
|
|
|
|
...از سروده دوستت دارم
چه لذت بی حاصلی ست بی تو!
شکوفه یاس
میر نوروزی
بوی خوش آویشن کوهی
خاک
|
|
|
|
|
با دنیای تو بیگانه ام
مثل پرتقالی با درخت کاج در زمستانی ترین هوای تابستان
در سرم
ساعت
عصر دَو
|
|
|
|
|
تکرار نمیشود
خیره سری هایمان که
دور حوض می چرخید
سرخ..
|
|
|
|
|
خواستم باشی و افسوس که زورم نرسید
|
|
|
|
|
جاده های اساطیری
دردشت های آبی صلح است
خانه ی چراغعلی صلح است
جاده های چراغعلی پلنگ دارد
پلنگ
|
|
|
|
|
میری اما قبل رفتن تو چشام قدم بزن
هرچی جز خودت میبینی خط بزن قلم بزن
|
|
|
|
|
عشق اتفاق ساده ای با خنده ی تو بود
|
|
|
|
|
ما بچه های شیعه
در روزِ عیدِ غدیر
این روز و جشن میگیریم
یه جشنِ بَس بی نظیر
|
|
|
|
|
تو حق داری کنارم ساده رد شی
بمونی با غریبه هاوو بدشی
تو حق داری منو به روم نیاری
بری و بین عشقم
|
|
|
|
|
همچو شمعی سُوختم از هجرتو گریان شدم
چون نبودی دربَرم ای دلبرم ، بی جان شُدم
|
|
|
|
|
ترسم قیامت شود
ومن در پیشگاه قبله گاهم
شرمنده دستانی شوم
که نوازشم می کردند
|
|
|
|
|
به گوش ظالم و جبار..........
|
|
|
|
|
عمر تو پروانه چه کوتاه بود
|
|
|
|
|
فقط یک ردِّ پا برماسه ها جا مانده ومن رفتم
حبابی درجدال موج ودریا مانده من رفتم
|
|
|
|
|
یادتو منو دیوونه میکنه
عشق تو منو خوشحالم میکنه
چشماتو از من نگیری
که دل من با تو آروم میگیره
|
|
|
|
|
به تو سوگن هوای دل من خوبترین است
........
|
|
|
|
|
“لبریز”
حسِ نوشتن در سراسرِ قلبم می تَپَد
به سانِ شیشه ای لبریز از شوق
پُر از پروازم، پُر از او
|
|
|
|
|
نفس در جان دمب جنبان شد و بعد
|
|
|
|
|
همه می دانند که گونه ام
یاد آور سلامت و طراوت نیست .
|
|
|
|
|
ایمان دارم
باران های زندگی ام
به رنگین کمان بهشتت
ختم می شود
زینب رحمانی «ایمان »
سکو
|
|
|
|
|
تو کجایی که مرا ، کفر زِ ایمان بگرفت.
وطنم را همه خار ، گلشن و بستان بگرفت.
گفته بودی نروی هیچ زما
|
|
|
|
|
مست بودیم و لب به لب هم زدیم
|
|
|
|
|
زنده باد اردیبهشت
شکوفه گیلاس
عطر نارنج
بوی تمسک تمشک
در پر و بال سنجاقکها
پرواز عقاب
استواری
|
|
|
|
|
« کاشکی سیب نبود»
کاشکی سیب نبود،بردرختانِ بهشت
تاشودخاک نشین ،آدمِ خاک سرشت
|
|
|
|
|
در جهان عاشق کشی راحت شده
چون کسی پیگرد قانونی نذاشت
|
|
|
|
|
گفته بودم اینبار
رهی از عشق به جان
می جویم
لب هر گل که نوازد
دل را،
من خدا را
پی آن
می پویم
|
|
|
|
|
دو بیتی تقدیم به مدافعین حرم حضرت زینب
|
|
|
|
|
شب مرا می جوید
در خِش خِشِ پایِ سایه ها
|
|
|
|
|
چه قانون بدی باشد "من" و "تو" ، "ما" نخواهد شد
مکسّر می شویم آخر... من و تو، "ما" نخواهد شد
|
|
|
|
|
به نیمه شب ای ماه
برکن از دل
چراغ دیده را
کو آن شبان بی گاه
کجاست آن آرامش نگاه
بر غبار تن ،چشم
|
|
|
|
|
ای رود تر از رود تر از رود تر از رود ...
|
|
|
|
|
گفتی از عشق ولی بی خبر از نور خدا
|
|
|
|
|
به دوستت دارم های من گوش کردی
|
|
|
|
|
هنگامه ی تماشایت
صفر تا صد نگاه
بر بام پلک
روی پنجه های شوق برمی خیزد!
|
|
|
|
|
آسمانه قصه هامان در غباری دفن میگردید
شاخه های سبز نرگس در هجوم باد میلرزید
|
|
|
|
|
گرگ و میش صبح، با برق نگاه و خنده ات...
|
|
|
|
|
دل دریا زده ام غرق تمناست چرا
شب بی روزن من شام تقاضاست چرا....
|
|
|
|
|
ماه آمده امروز در این گنبد آبی
حیف است نیائی...
|
|
|
|
|
خسته ام مثل درختی که تبر میبیند
مثل آن مادر پیری ک تشر میبیند
|
|
|
|
|
نفس تا می کشم آهم بسوزد
به آهم کلبه ماهم بسوزد
اگر
|
|
|
|
|
کاش ؛ جَنگی در جهان بر پا نبود ...
|
|
|
|
|
هر چند که هنگامه ی طوفان و تگرگ است
|
|
|
|
|
شبیه خون خدا سمت یار می آید.....
|
|
|
|
|
من یه انگلم،جامعه انگله
این سگ وحشی محصول جنگله
|
|
|
|
|
هابیل
سنگینی می کند
روی دستِ خدا
|
|
|
|
|
مکثی سقط شده
از هستی
پیش چشم خیال...
|
|
|
مجموع ۱۲۵۰۰۶ پست فعال در ۱۵۶۳ صفحه |