سه شنبه ۲ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ زندگی در قفس شاعر تقی سیفی
|
|
شده افسرده باشی و با غم بخندی
تنها باشی و با در و دیوار بجنگی
شده ماهی باشی در تنگِ بی آب
با هزار
|
|
|
|
|
مردی از پشت خنجر خورد
خون ازش رفت و بعد هم مُرد
کسی که یک عمر همدمش بود
جانش را گرفت و روحش را بُ
|
|
|
|
|
هـمـیـشـه پــر از حـرف هسـتـم
برای کسی که حوصله شنیدن دارد
مـن شـبـیـه یـه بـوم نـقّــاشـی ام
اگر
|
|
|
|
|
چقدر تنها باشم و از شلوغی بنویسم؟
تا کی با بغض ازعشق زوری بنویسم؟
لحظه ی نبودنم به عمر تو اضافه کر
|
|
|
|
|
شبها ماه تو آسمونه تو کجایی نازنینم
من به یادت، تو که خوابی نازنینم
شدت علاقم، نسبت عشق باد به برگ
|
|
|
|
|
شبیه یه کارگرم که بدون شام شبه
بچه اش یه گوشه افتاده دچـارِ تبه
شبیه یه کارگرم تو صف نان و روغن
ا
|
|
|
|
|
مثال ماهی ام در تنگ بی آب شناور
به خیالت هستم ای دوست دلاور
تقدیرم بدون تو در تنهایی رقم خورد
من
|
|
|
|
|
مادر قصه ی بی پایان و تلخ است
قصه منِ بی پدرُ زمستان سرد است
دلم خوش بود بچه ی پاییزم، افسوس
سهمم
|
|
|