سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
غزلی بسیارعالی خواندم ازقلم خوبتان
احسنت
🌼بسیارزیباشروع کرده بودید موسیقی کناری بیرونی ودرونی ومعنوی شعرهمه درست وبجا ودراوج بود ارتباط بین بیتها ومصراعها هم عالی بود همراه باتصاویری زیبا و ملموس و خیلی هم خوب به پایان برده شده شعر
هم درلفظ وهم درمعنا شعرتان مثل همیشه دراوج بود
🍀🌼یکی ازویژگیهای قلم خوب شما سهل وممتنع بودن آن است ودرعین اینکه روان شعرمی گویید سرشارازآرایه وتصویراست اشعارتان وهمین دلنشین وزیبایشان کرده .....
این شعرهم مثل دیگرشعرهایتان بسیارزیبابودوازهمان ابتدامخاطب راخیلی خوب همراه می کرد تاپایان شعر
شاعربازبانی لطیف درددل می کندبامخاطبش
🌼🔷️دربیت اول
ازجهان یخ زدگان می گوید ازدنیای امروز وآدمهای سردو بی مهری هایش
وخودش رابه شهرشعری تشبیه می کند که شعله ورشده ازشورو هیجان واحساس شاعرانه
علاوه برآرایه ی تشبیه تضادزیبایی در هردومصراع این شعرنشسته است
بین یخ وشعله وبین درون نگرم وبرون نگرم
وچقدرزیباکرده این تضادنهفته دراین بیت شعررا
🌼🔷️دربیت دوم
تشنهای که میشکند کوزههای غمزده را
آب دیده را همه شب، نوش میکند جگرم
دراین بیت هم خودش رابه تشنه ای تشبیه کرده که کوزه های غم زده رامیشکند
کوزه های غم زده هم ترکیب زیبایی است به کوزه ها به زیبایی شاعر شخصیت بخشیده
وچقدراین مصراع پرمعناوبلندمعناست شاعردرعین اینکه تشنه است اما کوزه های غمزده رامی شکندو برایش مهم نیست ناامیدنمی شود وهمچنان باشوروشوق وهیجان زنده است
ودرمصراع دوم هم به جگرشخصیت بخشیده جگری که اشکها را هرشب سرمی کشدومی نوشد
چقدرزیبااااا
🌼🔷️دربیت سوم
نوش ِ جانِ کام ِ زمان، لحظهلحظههای بدم
پابهپای کهنگیام ، تازه میشود هنرم
دراین مصراع هم شاعربه زیبایی تمام به زمان شخصیت بخشیده ومی گوید نوش جان زمانه باشد این لحظه های بدمن درعوض این گذرعمرتکراری هنرمن هرروز تازه میشود وشکوفاتر میشود
بین کهنه گی وتازه هم تضادقشنگی برقراراست..
.
🌼🔷️دربیت پنجم
خلوتم تهی شده از ، جمع ِ گنگ ِ بیهیجان
با خیال پر شرری ، در مسیر شور و شرم
دراین بیت هم بین تهی وجمع تضادقشنگی برقراراست
شاعرمی گویر تنهایی ام خالی است ازجمع آدمهای کنگ بی هیجان بی شوروشر
🌼🔷️دربیت ششم
میپرم که سد نشود، عزم ِ آشنا زدهام
در هوای بیقفسی ،جان گرفته بال و پرم
دراین بیت هم به اراده وعزم شاعرشخصیت بخشیده عزم آشنازده ترکیب زیبایی است که کلی حرف دارد درخودش
جان گرفتن بال وپر هم صنعت تشخیص دارد
🌼🔷️ودربیت آخر
میپرم که غم نخورد، قلب بیمراودهام
در پناه فاصلهها ، غصهای خلاصهترم
دراین بیت هم شاعر به قلب شخصیت بخشیده و
می گوید بربال شعرم می پرم که قلب بی مراوده ام غم نخورد
وفاصله ها کمتر رنجش بدهد ومن هم باری بربار دردهایش نیفزایم
همچنین بسیارزیبا به پناه هم شخصیت بخشیده
🌼♦️وچقدرزیباشاعرشعرراعاقبت بخیرکرده ورنج روشن شاعرانه اش رابه تصویرکشیده
شاعرازدردتنهایی وفاصله ها دراصل گفته اما نگذاشته این تنهایی وفاصله روح وروانش را زمین گیرکند وبازهم شوروهیجان وامیدش راازدست نداده ومی خواهد بگوید با تمام این دردها وفاصله وتنهایی من هنوزهم عاشقم و باهمین شعروخیال شاعرانه ام خوشم وبربال شعرم اوج می گیرم و نمی گذارم دردنیایی که همه یخ زده اندوبی حال وحوصله من هم مبتلا به بی تفاوتی وسردی شوم و احساس شاعرانه وشوروهیجان عشق هنوزدرمن زنده است ودلخوشم به آن وناامیدنمی شوم واین همان چیزی است که درشعربسیاری ازشاعران امروزی کمه ..
وچقدر هم خوب و زیبا منظورش رارسانده شاعر
ازخصوصیات دیگرشعرجناب عزیزیان این است که همیشه سعی می کند حتی دراشعاری که ازدردها می گوید پایان شعرش را ختم به خیرکند نتیجه ای ادبی هم بگیرداز شعرش وهمین لذت مخاطب رادوچندان می کندوشعرش رااثربخش تر ...
باآرزوی سلامتی موفقیت بیشتر برای شما درتمام عرصه ها امیدوارم که کاستی قلمم در واکاوی شعرتان رابه بزرگی خودتان برمن شاگرد ببخشید