سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        ماموت

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ تير ۱۴۰۳ ۱۵:۲۲ شماره ثبت ۱۳۰۸۴۰
          بازدید : ۱۶۹۱   |    نظرات : ۱۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری

        امروز نگاهم می کند
        آنقدر از درون پوسیده ام
        تختِ مناسبی برای
        جفت گیری عنکبوت ها هستم
        و افکارِ شبانه هم مثل همیشه
        دورِ سرم یورتمه می رود:
        اگر پچ پچ ماه با برکه معنا شود...
        اگر خورشید از پشت کوهانِ شتر
        طلوع کند...
        اگر خرس رژیم لاغری بگیرد...
        "اگر پرغم اگر شادانم"....
        اگر گلوله به تفنگ برگردد...
        اگر خاورمیانه نام کودکی بود
        که مُرده به دنیا می آمد...
        اگر این اگرهای بسیار
        به شرطِ شیرینی
        زندگی را قاچ نمی کرد...
        دستِ خودم را می گرفتم
        به دیدار منِ دیروز می رفتم
        آن هنگام که تنها دغدغه ی دغدغه
        ساختن آبنبات چوبی با رنگین کمان بود
        اصلا مگر کفرست
        بدون جان کندنِ متوالی
        به آسودگی رسیدن؟؟؟
        مثلا در مبلِ ناراحتی غرق وُ
        در جزیره ای بیدار شوی که درختان
        کوکتل نارگیل سر می کشند
        یا از کانال کولرِ گرمازده
        به غارها سفر کنم
        تا سنگ نگاره ای مُسِن
        کشفِ مهمی را اکران کند:
        انسانِ اولیه پی پرده
        فورانِ آتشفشان بغضِ گلوی زمین ست
        حالا سُر می خورم
        از عاجِ ماموتِ پیری به رویای آینده
        بر شاخه ی هر دستِ تو
        چند سنجابِ بازیگوش
        به تماشای فندوقِ گونه هایت نشسته اند
        و در دشتِ چشمانَت
        که رمه ای آهو غبطه ی نگاهت را می خورند
        به این فکر فرو می روم
        که آیا زیستن بدون تو ثمری داشت؟؟؟
        امّا قرار نبود
        قصه اینگونه تمام شود
        صبر کن
        شعر بعد از تیتراژ ادامه دارد
        کارگر......ببخشید کارگردان؛
        نبودن،
        لنز را عوض می کند
        زمان حالِ من گورخریست
        با پالتو سیاه و سفید
        که در پاساژِ عمرِ
        دنبال لباسِ تازه می گردد!!
         
        پ.ن:
        اگر پرغم اگر شادانم شعر حضرت مولاناست.
         
        ماموت
        پژمان بدری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۳۰
        اگر . اگر های زندگی حل شود
        شاید کاری جز ساخت آبنبات چوبی با رنگ های رنگین کمان نماند .

        درود جناب بدری جالب و خلاقانه است .

        اگر خورشید از پشت کوهانِ شتر

        طلوع کند...
        برقرار باشید . خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۴۱
        سلام آق محمدرضا
        دنیای هر انسانی فکر کنم قتلگاه آرزوهاش باشه
        ممنون که خواندی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۱۷
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        رفراندوم تاریخی ملت ایران مبارک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۵:۲۵
        افکار پیچیده و خارق‌العاده‌ای دارید خندانک خندانک
        یکی از بهترین‌های شما بود در عین پیچیدگی قابل فهم خندانک خندانک
        درود بر شما استاد ارجمند خندانک
        روزتان پر خیر خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۴۲
        سلام شازده
        چاکرات ممنون استاد خندانک خندانک
        لطف کردی خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۱۹
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        امروز برای ایرانیان است
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۴۲
        درود پژمان عزیز
        اجتماعی بسیار زیبا و باشکوه بود
        قلمت جاودان خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۲۱
        سلام جناب استکی
        تشکرات که خواندی پدر جان لطف کردی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۱۹

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۱
        درود جناب بدری گرامی
        زیبا و جاذب بود 👏🌺🌺
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۲۰
        سلام مهرداد عزیز
        قربان قدمت
        متشکرونات که خواندی گل برادر خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۱۹

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۰
        زمان حالِ من گورخریست
        با پالتو سیاه و سفید
        که در پاساژِ عمرِ
        دنبال لباسِ تازه می گردد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        درودبرشما جناب پژمان
        بسیارزیباقلم زدید
        فندق گونه ها خیلی بانمک بود ....
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        دلتنگ روزهای قشنگ کودکی ام
        باکدام قطارمی توان
        به شهرشادیها برگشت!

        ✍️جمیله عجم
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۱۳
        سلام بانو عجم
        سایه تون مستدام
        ممنونیات که خولندی
        و یادگاری گذاشتی برای ما خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۱۹

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۰۵
        حدود یک قرن است که مفهوم بیگانه سازی یا به قول ادبای آکادمیک ” آشنازدایی” در محافل هنری جا خوش کرده و هر روز ابعاد بیشتر و تازه تری از آن مورد التفات قرار می گیرد . اما به راستی آشنازدایی چگونه شکل می گیرد و چه اهمیتی دارد و دامنه ی استفاده از آن تا کجاست ؟؟

        به زبان ساده توضیح می دهم :

        ما همه اسب را می شناسیم و می دانیم حیوانی ست که سابقا کار ترابری انجام داده و پس از اختراع ماشین نقش او بیشتر ورزش و مسابقه است . و آدمها سوار اسب می شوند .
        جمله ی ” من سوار اسب شدم ” هم یک جمله ی عادی و آشناست . اما اگر قصدمان زدودن این آشنایی باشد می توانیم به چند روش انجام دهیم :

        آشنازدایی در ارکان جمله :

        سوار شدم اسب را من
        یا
        اسب را من سوار شدم

        از این نوع آشنازدایی صرفا برای تنظیم موسیقی و وزن عروض استفاده می شود :

        من اناری را
        می کنم دانه ( سهراب )

        که در واقع ” من اناری را دانه می کنم ” بوده .

        یا ادامه ی همان قطعه :

        می پاشد آب انار در چشمم …‌

        که صورت آشنای آن ” آب انار در چشمم می پاشد ” است .

        یا عقب تر برویم :

        تو دانی به بیداد کوشد همی
        همی جنگ و مردی فروشد همی

        که شکل آشنای این دو فعل همی کوشد و همی فروشد ، است

        ۲- آشنازدایی در واژگان :

        در واقع این آشنازدایی همان استعاره است . مثلا شما بگویید : ” من سوار تندر شدم ” و البته به وسیله ی قسمتهای دیگر ، دیگران متوجه منظورتان بشوند که تندر نام مستعار اسب است .

        ۳- آشنازدایی در کلیشه های معمول

        غالبا وقتی بحث آشنازدایی می شود به خصوص در شعر سپید ، منظورشان این نوع است که مد نظر شاعران آوانگارد است و روی این آرایه تاکید بیشتری دارند . در واقع این دسته از شاعران می خواهند به ساختار کلیشه های معرفتی دست ببرند و آن را به شکلی دلخواه در بیاورند .‌ شما وقتی بگویید ” من سوار اسب شدم ” کسی احساس نمی کند این جمله غریب است . اما اگر به یکباره جای شما و اسب عوض شود و بگویید : ” اسب سوار من شد ” در کلیشه های معرفتی دست برده اید و خواننده یا شنونده ی مطلب از حرف شما دچار حیرت می شود . اما آیا همین که آشنازدایی اتفاق بیفتد ، شعر هم اتفاق افتاده است ؟؟

        قطعا آشنازدایی باید به انتقال فهم کمک کند و در توسعه ی التذاذ ادبی موثر باشد .
        مثال می زنم :

        آنقدر به هرگز رسیدیم ،
        ایستگاهِ گریان
        سوارِ قطار شد
        تا به دوستی سفر کند !
        دلتنگ نباش ریلِ عزیز
        چمدان ،
        کمی کوه /
        تکه ای دشت /
        چند ابر باران زا /
        و مقداری هوای وطن را
        با خود آورده
        تا احساس غربت نکنی

        ” پژمان بدری ”

        در این شعر ، ایستگاه سوار قطار می شود تا مفهوم ” نرسیدن ” در ذهن مخاطب نطفه ببندد.

        اما برخی فکر می کنند اجرای ” آشنازدایی محض” اگر حتا هیچ عقبه ی فکری و ارتباط مفهومی هم نباشد آنها را شاعر می کند . مثلا شما به این شکل از آشنازدایی نگاه کنید :

        قابلمه را در قاشق فرو بردم

        یا :

        از دریا بالا رفتم و در کوه شنا کردم

        این گونه لاطائلات که جدیدا در نوشته های مختلف می بینم ، هرگز کمکی به زیباتر شدن و شعریت کار نمی کند . و بیشتر فکاهیات حساب می شود تا یک کار جدی . مثل همان استیکر ” شرف بر درودت ” که نوعی آشنازدایی فکاهی ست و برای خنده و شوخی . و البته اضافه کنم ، خواننده باید متوجه آشنازدایی بشود ، چون خیلی جاها موضوعات در یک جغرافیا یا تاریخ مشخص آشنا حساب می شوند . مثلا در منطقه ی ما درخت کیکو ( کیکم ) نماد نازایی و بی بر بودن است . ولی شاعر کورد زبان جناب رضا الفتی شعری دارد که کیکو را پر از بار و بر معرفی کرده است :

        کیکو چمی له ژیر بر ( کیکو از شدت بار و میوه خم شد )
        ارا نیه تید ولید خه ور ( چرا ازت خبری نمیاد )
        ای تال برز نیشکر ( ای نیشکر قدبلند )
        ایمشو دی بایه بایدنو ( امشب دیگه باید برگردی )

        بنابراین التذاذ ادبی این شعر را مردمانی درک می کنند که با درخت کیکو و مثل های مربوطه آشنا هستند .

        ۴- آشنازدایی میتولوگ:

        نوعی دیگر از آشنازدایی هم هست که بیشتر جابجایی نقش های پذیرفته شده ی شخصیت ها و اساطیر است

        مثلا :

        آه
        یکی هم بیاید و
        این بوبکر بی شکیب را بیدار کند
        تاری بر تنهاییمان تنیده اند انگار
        که به مدینه ی چشمان هیچ زنی نمی رسیم ..‌

        خوب اینجور شنیدیم و خواندیم که ابوبکر و پیامبر در غار ثور بودند و عنکبوتی بر دهانه ی آن غار تاری تنید و بعدش هم به مدینه رفتند . اما شاعر برای رساندن منظور خود ، نقش جدیدی به عناصر این داستان داده است . حالا خود دوستان به شعر پژمان برگردند و بیگانه سازی ها ، اتفاقات شاعرانه ، استعاره ها و کنایات را پیدا کنند و بعد ببینند، چگونه شاعران واقعی را روی نیمکت نشانده اند و الکن های مجهول را وسط زمین بازی . و بعد علت پیری زودهنگام مانا را درک کنید ....
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۰۸
        سلام دوستان این نقد مانا زحمت کشیده نوشته
        با اجازه تیک نقد و میزنم شما دوستانم استفاده کنید خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۲۸
        چه نقد پر باری!
        درود بر مانای ماندگار
        و پژمان خوش نگار
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۲۶
        چه خوب کاری کردید... نقدشون‌رو توی ستون نقد جا دادید خندانک
        ممنونیم از شما و جناب مانای شاعر خندانک
        بسیار عالی و آموزنده‌ست خندانک خندانک
        درود و شبتون شیک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۷

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹

        سلام
        اینو واسه " خانه شعر ایران " نوشته بودم . اون ده جلسه که واتساپ دعوت بودم . فکر کنم خودت واسطه شدی کلا . حال خوبی نداشتم و چیزی یادم نمانده .
        امروز برای اولین بار گفتم برم یک صفحه را تزیین کنم . چون امروز برای مردم ایران روز مهمی ست.
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۵۳
        خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۲۲:۴۶
        سلام و عرض ادب

        این مطلبی که در مورد " بیگانه سازی " نوشتم، مربوط به ****** است و خود تصمیم داشتم اگر پژمان ، شعر ماموت را در اینجا منتشر کند، مطلبی تازه تر بنویسم :


        ۱- دیالکتیک ادبی

        می خواهم از زاویه ای دیگر به مساله نگاه کنم و لزوم تغییر و تحول را در شعر یک بار و برای همیشه اثبات کنم‌.
        اول باید به سراغ تعریف "دیالکتیک" برویم . و سری به نظریات جناب هگل ( فیلسوف بزرگ آلمانی ) بیندازیم . هگل معتقد بود هستی مدام در حال تغییر است و مرتب تز و آنتی تز با هم تقابل دارند و از این تقابل سنتز به وجود می آید. برای اینکه مساله بازتر شود چند مثال می زنم:

        یک شی در جایگاه الف قرار دارد ( تز )
        نیروهایی از درون یا بیرون یا هر دو برانگیخته می شوند که جای آن شی عوض شود ( آنتی تز )
        و شی به جایگاه ب منتقل می شود ( سنتز )

        تخم مرغ ( تز )
        تلاش برای جوجه شدن ( آنتی تز )
        تبدیل شدن به جوجه ( سنتز )

        مثالهای اجتماعی:

        شما مستاجر هستید ( تز )
        هوای خرید خانه به سرت می زند ( آنتی تز )
        و پس از تلاش خانه ای می خرید ( سنتز )

        شما انگلیسی بلد نیستید ( تز )
        احساس کمبود می کنید ( آنتی تز )
        و سر کلاس آموزشی می روید ( سنتز )

        اما این پایان کار نیست . چون سنتز هم‌ پس از مدتی تبدیل به تز می شود و مجددا آنتی تز تشریف آورده و یقه ی هم را پاره می کنند تا در نهایت به سنتز برسند . ( یعنی بعد از صاحب خانه شدن ، این بار هوای خرید خانه ای بهتر به سرت می زند )

        و باز هم تکرار تا آخرین لحظه ی وجود ……… به این فرآیند ” دیالکتیک ” می گویند.

        هگل و بسیاری از آنتالوگهای پس از او معتقد بودند جهان هستی بر پایه ی دیالکتیک استوار است. و اشیا و افراد و عقاید و همه ی موجودات و پدیده ها، مرتبا در حال تغییر از تز به آنتی تز و تبدیل شدن به سنتز هستند. و این چرخه توقف ندارد. ( البته برای انسانها نقطه ی پایانی به اسم خودآگاهی قائل شده بود )

        بنابراین شما چه بخواهید و چه نخواهید دچار تغییر خواهید شد. مقاومت در برابر تغییر در واقع صرف انرژی بیهوده است.
        چون فایده ای ندارد. حتا اگر شما تغییر نکنید، پیرامونتان تغییر خواهد کرد و بر شما تاثیر خواهد گذاشت.

        اما اینکه این تغییر چرا در جایی کند است و میلیونها سال طول می کشد ( مثل برآمدن کوهها و انشعاب قاره ها و تشکیل ستاره ها ) و در جای دیگر در کوتاه مدت رخ می دهد ( مثل تقسیم باکتری ها و … ) و یا جنس تغییر آیا از جایی به جای دیگر تفاوت دارد یا خیر؟ یا آیا این تغییرات خیر و منفعت است یا اتلاف بیهوده ی انرژی؟ و آیا ممکن است راه برگشتی باشد یا راهی برای رسیدن به ایستگاه آخر تغییر و کلا هدف از این همه تغییر چیست؟ در این مقال نمی گنجد.

        خوب الان با مفهوم و ارزش دیالکتیک آشنا شدید و فهمیدید از تغییر نمی توان اجتناب نمود . شعر هم شامل این قانون است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ذائقه های جدید ممکن است با شعر کلاسیک جور نباشند و یا محتویات و مقتضیات تازه ای به وجود بیاید که با ابزار کهن نتوان آن را وارد شعر نمود. زمانی در همین مملکت شعر بر وزن هجایی بوده اما بعد به سمت وزن عروضی رفت. در صد سال اخیر شعر دچار تغییراتی در وزن و محتوا شد و شاعرانی سر بر آوردند که این تغییرات را اعمال نمودند. هرچند بسیاری از طرفداران شعر کهن با این رویه مخالف بودند. اما نگاهی به ذائقه ی اجتماع نشان می دهد که راه به جایی نبردند. این افراد فکر می کردند با توبیخ و تمسخر و ضرب و زور می توان جلوی تغییرات را گرفت و از حقیقت دیالکتیک غافل بودند. اما آیا موفق شدند؟ حتا اگر فرض را بر این بگذاریم که تجربه ی شعر جدید برای کشف ارزش و دانستن شعر کلاسیک بود و دیالکتیک به این شکل اتفاق افتاد، باز هم نشان می دهد که اصولا مخالفت با تغییر تنها یک دلیل دارد : ” عدم فهم هستی و قوانین حاکم بر آن ” ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در هر برهه از زمان شاهد حکومت های تازه ، قوانین مدنی تازه ، وسایل رفاهی تازه ، نرم افزارهای تازه و تعاریف تازه خواهیم بود. فلانی تا آخر عمر یک تار از سبیلش را نزد، اما آیا فرزند و نوه ی او هم سبیل نزدند؟ فلانی تا روزی که زنده بود فقط شجریان گوش می داد. اما آیا فرزندانش نیز همین رویه را در پیش گرفتند؟

        لب مطلب می خواهم بگویم تغییر رخ خواهد داد و از ما نیز اجازه نخواهد گرفت. اما همانطور که مخترع بادبزن و پنکه محترم هستند، شاعران کلاسیک نیز بی هیچ تردیدی برای نسل جدید باید محترم باشند. نمی توان بدون آشنایی با ارزشها و تکنیکها و واژه ها و تجربه های قدیمی، ادعایی نمود. شاعران جدید و نوپرداز چه بخواهند و چه نخواهند ادامه دهنده ی کار آنها هستند. همانطور که کولر و اسپیلت هم ادامه ی اختراعات پیشین هستند سنتز فرزند تز و آنتی تز است . و از هیچ درست نمی شود.


        ۲_ عاصی پایبند

        شعر پژمان بدری ( که او را جزو شش نفر سپیدسرای مورد علاقه ی مانا می دانم ) شعری ست کاملا آوانگارد و در عین حال وفادار به ریشه های فرهنگی و ادبی گذشته. یعنی با اینکه از اسباب و لوازم جدیدتری استفاده می کند، اما شعرش نیز برای همین مردمی ست که دل در گرو رسومات خود دارند. اگر از او بپرسید استادت کیست؟ بی درنگ سعدی را نام خواهد برد. با آنکه کمتر از کلمات او عاشقی دیده ایم اما معشوق و مطلوب را نیز در بزنگاههای شعرش یاد می کند و همان زیبایی را در او می بیند که شاعران قدیم دیده اند :

        چند سنجاب بازیگوش
        به تماشای فندق گونه هایت نشسته اند
        و در دشت چشمانت
        که رمه ای آهو، غبطه ی نگاهت را می خورند


        او نیز زندگی بی عشق را کسالت بار و بی نتیجه می داند :

        به این فکر می کنم
        که آیا زیستن بدون تو
        ثمری داشت؟
        .....

        ۳- فیلم_شعر:

        در بسیاری از شعرهای پژمان، علاوه بر اینکه اصطلاحات سینمایی ( کات، پلان ، اکران ، تیتراژ ، لنز ، و ... ) استفاده می شود، صحنه های فانتزی سینماگونه نیز بسیار است:

        اگر گلوله به تفنگ برگردد
        اگر خاورمیانه نام کودکی بود
        که مرده به دنیا می آمد


        ۴- دیگربودگی در شعر پژمان:

        خیلی دوست داشتم از آشنازدایی یا استعاره استفاده کنم، اما دیدم نمی شود، مثلا هندوانه را برای تست قرمزی و شیرینی قاچ می کنند. اما اینجا به همان شکل، زندگی را چاقوی " اگر ( احتمال ) " قاچ می کند:

        اگر این اگرهای بسیار
        به شرط شیرینی
        زندگی را قاچ نمی کرد.


        یا از " راحتی " که نوعی مبل است، استفاده ای دیگر دارد آنهم به شکلی پارادوکسیکال:


        مثلا در مبل ناراحتی غرق وُ
        در جزیره ای بیدار شوی
        که درختان
        کوکتل نارگیل سر می کشند


        یا سفر زمانی/ مکانی از طریق کانال کولر ( آنهم گرمازده که باز آن تکنیک پارادوکسیکال رعایت شود )

        از کانال کولر گرمازده
        به غارها سفر کنم


        ۵- استفاده ی هوشیارانه از پیرامون:

        پژمان را دوستان نزدیکش به نوعی تنبلی و کاهلی می شناسیم. این تنبلی در شعر او نیز مشخص است. به همین جهت شاعر برای لوکیشن شعرش کمتر به جاهای دور می رود . و از وسایل اطراف و اطلاعات روزمره ، مایه ی کارش را فراهم می کند:

        آنقدر از درون پوسیده ام
        تخت مناسبی برای
        جفتگیری عنکبوتها هستم
        ///

        اگر خورشید از پشت کوهان شتر
        طلوع کند

        /// انسان اولیه پی برده
        فوران آتشفشان، بغض گلوی زمین است.

        به همین جهت با شاعری هستیم که با همان وسایل خانه ( پنجره ، میز ، صندلی ، یخچال ، کولر و ... ) لوازمات شعرش را تهیه می کند و یا با همان اطلاعاتی که عامه ی مردم دارند، شعرش را پیش می برد. من فکر می کنم اصطلاح " سهل ممتنع " را نیز می توان برای این گونه اشعار به کار برد. چرا که در ظاهر امر ساده و سهل به نظر می رسند. و در عین حال چینش و آفرینش آن برای همه آسان نیست. و فکر کنم همین شناخت از شعر پژمان بود که روزی در " قصه ی آل بلوط " نوشتم:

        پژمان نازنین
        هزاران سال از ناشاعران تاکنون فیلمها گرفته ای
        اگر می شود همین یک بار کات!

        از اول شروع می کنم :
        به نام زن
        درختی بودم در جنگل خدا
        اما روزی تبر .....


        مانا
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۳۸
        سلام مانا جان خیلی خیلی ممنونم که دوبار کالبدشکافی ماموت به دوش تو افتاد چیزی ندارم جز تشکر و اینکه برات کرانچی بخرم خندانک

        راستی من اصلا تنبل نیستم فقط کوالای درونم فعاله خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۸
        قابل نداشت
        همان کرانچی هم خوبه خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۱:۱۴
        درود وتشکر از حضرت مانا بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۸
        سلام
        مهرداد عزیز
        بسیار عالی بود
        بخدا کاش فرصتی بود پای درسهات می نشستم بی تعارف
        با این زبان شیوا واقعن مطلب تا جای امکان به راحتترین شیوه بیان می کنی برابر کلی مطالعه میتونه باشه
        ممنون از وقتت و انصافا هم شعر پژمان یه برند ممتازی بودن و نوشتن در این صفحه البته برا امثال من یه امتیاز بزرگ
        🙏🌹
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۱۶
        سلتم مهدی جان فدات بشم
        مچکرات که صفحه مو از حضورت محروم نکردی
        فدایی داری خندانک
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۳۴
        سلام
        پزمان عزیز
        شاعر خوب و اگاه و
        بی تابم و منتظر برا یه دفتر شعرت از همین جا قولش بده با امضاء اولین نسخه برا من انشالله بعد چاپ
        در مورد شعر ماموت خیلی میشه بحث کرد
        همون ابتدا و عنوان ماموت برای شعر
        حیوان ماقبل تاریخ و منقرض شده که یکی از دلایلش انسان بوده
        و انتهای بسیار خوب و سینمایی کار با حیوانی مثل گور خر و کارگر یا کار گردان که با قدرت کار سینمایی هم جمع میشه و هم خوب به جا
        با نو اوری و خلاقیت چیزی که همیشه شعر پژمان داره
        در طول شعر بازیهای زبانی و غریبه سازی بسیار خوب و والبته زیاد و ...از زبان راوی که در شروع با توجه به وضع حالش بیشتر شکل یه تخت خواب برا جفت گیری عنکبوت
        و بعد اگر های پشت هم با بیگانه سازی در بیان شروع میشه یه رویا پردازی یا یه ناچاری انگار راهی غیر از رفتن نداری برای رفتن به دیدن من دیروز . جایی که دغدغه ات ساختن ابنبات چوبی برای رنگین کمان هست کار کودکانه
        و بعد سوال با این شروع مگه کفر
        .... تا رفتن به غارها و سنگ نوشته ها
        و انسان اولیه
        و اینکه تصورش احتمالن این بوده اتشفشان بغض زمین بوده !سادگی و صمیمیت
        انگار راوی راحتی و ارامش را در اینها می بینه
        سوار عاج ماموت شدن و پریدن به آینده
        مگه بدون عشق و در تنهایی میشه
        با تصاویر شیرین صحبت از معشوق می کنه بر شاخه دست تو
        چند سنجاب بازیگوش
        به تماشای فندق گونه هایت
        ( چکار می کنی این تصاویر به ذهنت می اد آفرین واقعا )
        اینکه آهوان غبطه این صحنه را می خورند
        و سوال مهم
        ایا بدون تو می ارزه
        دنیا ارزش زندگی کردن داره
        زندگی بدون تو فایده ای هم داشت
        باز راوی من مخاطب که جذب داستان شدم بیدارم می کنه قرار نبود این شکلی تموم بشه
        باید جور دیگری ....پتکی که می اید فقط یه رویاست
        بیدار شو این حقیقت تلخی بیدار شو !!!!
        بله در پاساژی دنبال لباس می گرده

        این روایت شعر بود تازه به نظرم تحلیل کار می تونه شروع بشه چرا شاعر نمی تونه خودش راضی کنه با اون بند عاشقانه تمومش کنه
        برا منطق روایت بله میتونه باشه ولی با هوش وافری که شاعر داره می تونست در اون فضا تموم کنه اما نمی کنه مصلحت و حال مخاطب و شعرش فدا می کنه به اون چیزی که اعتقاد داره و باید گفته بشه
        برا بیان باورهاش اینکه این لباس راه راه باید تن این راوی بره در الویت ....یه برهه ای بدون پیش درامد شروع میشه مخاطب خیلی اطلاعات نداره ادامه میده
        و قطره چکانی در حد نیاز اطلاعات میده و به همین ترتیب تموم می کنه
        و مزیت این کار این اجازه برداشت های متفاوت را به مخاطب میده راوی دیکتاتوری متن کنار می زاره و کاملا اجازه دخالت مخاطب و برداشت های مختلف میده
        ببخشید دوستان زیاد شد
        امیدوارم این برداشت های من از این شعر که بیشتر میتونه نظراتم باشه مورد قبولتون قرار بگیره
        و در اخر برای همه شما دوستانم ارزوی بهترینها را دارم خندانک
        البته نیتم پنجره سبز نبود ولی در آخر این شد
        برا همین
        در انتها براهمتون بچه های خوب ناب ارزوی موفقیت می کتم
        تقدیم به شما 💐 💐 🙏
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۳۶
        سلام مهدی عزیز و قشنگ و گل و عرق بیدمشکم
        قربانت رفیق که همیشه اینقدر بامحبت روایت اشعترمو ذکر میکنی

        چیزی ندارم جز تشکر خیلی مخلصینات خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۹
        اگر خرس رژیم لاغری بگیرد...
        "اگر پرغم اگر شادانم"....
        اگر گلوله به تفنگ برگردد...
        اگر خاورمیانه نام کودکی بود
        که مُرده به دنیا می آمد...
        اگر این اگرهای بسیار
        به شرطِ شیرینی
        زندگی را قاچ نمی کرد...
        دستِ خودم را می گرفتم
        به دیدار منِ دیروز می رفتم
        آن هنگام که تنها دغدغه ی دغدغه
        ساختن آبنبات چوبی با رنگین کمان بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        درود بر جناب بدری
        که
        سپیدانه در صدری
        خندانک خندانک
        خندانک
        بسیار زیبا خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۴۳
        سلام آق علی
        متاسفانه انسان امروزی پر از اما و اگره خندانک خندانک
        تشکرات که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۸

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۴۶
        اگر این اگرهای بسیار
        به شرطِ شیرینی
        زندگی را قاچ نمی کردند...
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۴۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۸

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۴
        خندانک 🙏
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۵۱
        به قولی
        یلدای جاودانه
        سرداست این زمانه
        وقتی نداره خانه
        قاچان هندوانه
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۲
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۸
        درودتان گرانمهر
        اشعار بسیاری امروز خواندم، این سپید یکی از ارزشمندترین و زیباترینها بود
        زندگی برای اغلب قریب به اتفاق انسانها، تلاشهای مداوم است، و همین سختکوشی ها و مرارت ها زیباست، چراکه زندگی در بطالت و پوچی بیمعنا خواهد بود
        باری نمیتوان دقیقا به جای ان شتر نازنین بود تا دید که چقدر به افتاب حقیقت نزدیکست، یا
        در بادیه های عشق به دنبال چه چیز میگردد، شاید بسیار از من نوعی تابنده تر باشد
        و یا خرس سنگین وزن حتما در نگاه ماده خرس بسیار جذابتر است
        و الی اخر
        همیشه نویسان و سرفراز مانید
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۴۷
        سلام بانو طالب زاده
        والا کسی که صبح طلوع نکرده میره ۱۲ شب برمیگرده یا طرف تو خرج دوا درمونش مونده یا این همه جنگ فکر نکنم تلاشهای قشنگی باشه تلاش هم وقتی زیباس که روی یه زندگی عادی قدم برداری
        نه زندگی که همش مصیبته
        قربان شما که خواندی
        کوچیک شمام خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۲۹
        سلامی دوباره بانوی مهربان و دوست داشتنی مخلصات خانوم طالب زاده
        حرف های شمارو کاملا درک میکنم و هر آدمی ممکنه تو شرایط و محیط زندگی خودش رنجشهایی داشته باشه و اینم میفهمم که خیلی از آدمها هم ادعا داشتنشون باعث بطلان وقتشون شده ولی متاسفانه خیلی از تلاشها هم بی نتیحه می مونه برای برخی انسان ها حالا اینم شرایط جوی جامعه و خیلی چیزا برمیگرده
        یاد یه شعر سعدی افتادم که معنیش این بود :
        تلاش بدون تقدیر ساییده شدنه عمره
        خود شعرش یادم نیست

        کسی شمارو اصلا نشناسه هم میشه تشخیص داد که خیلی جاهارو دید من بعضی کلمات و تو اشعارتون میبینم
        که گریپاچ میکنم کسی تا اونجا نبوده باشه اون حس و حال و نچشیده باشه نمیتونه چنین استفاده هایی انجام بده

        خلاصه هر جا هستین کنار همسر جیبتون پرپول همیشه شاد باشین خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۱
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۹

        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۵۴
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۷:۵۶
        سلام پژمان جان
        بعید نیست که اشاره ای به شاهکار تیم برتون هم شده باشه در شعر
        هرچند که رنگین کمان ممکنه ذهن رو به سمت و سوی دیگری ببره
        ولی شاعر داره انگار به قبل برمیگرده و عصر یخبندان و فندق که انیمیشن قطعا
        اینها مثلا خاطرات کودکی و نوجوانی و شیرینیهای مربوطه باشند
        اون فضای جزیره احتمالا استوایی هم خیلی اشناست
        حتی یه جورایی یک فیلم مشخص رو انگار تداعی میکنه
        کلا شما سینمایی به دنیا نگاه میکنی فکر کنم
        به خصوص اگه گلوله برگرده تو خشاب

        خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۵ تير ۱۴۰۳ ۱۸:۵۰
        سلام فرشید جان
        چون من زیاد فیلم و سریال میبینم بعید نیست رو ذهن ناخودآگاهم تاثییر گذاشته باشه
        و گاهی هم خودمو مثلا بتمن یا سوپرمن میبینم که میخوام کارخونه ی کرانچی هارو از دست این مردم نجات بدم برم یه ساحلی بشینم همشو بزنم بر بدن
        اگه وقت کردی بیا ساحل یه سر به ما بزن کرانچی به عنوان مزه هست کوکتلم که تو شعر داریم خندانک خندانک
        ولتشکرات که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۱
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۲۹
        پاسخ
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۰
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۴
        خندانک 🙏 🙏
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۵۷
        درود و احترام استاد بدری ارجمند

        بسیار زیبا و قابل تامل
        درود برشما و اندیشه ی نابتان
        موفق باشید
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۱
        🍀🌸🌸🌸🍀
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۴
        سلام شهرام جان سپاس که خواندی
        ایشالا سلامتی تو هرچه زودتر بدست بیاری خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        شهرام بذلی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۵:۱۷
        درودو احترام

        به لطف پروردگار از شنبه سه جلسه شیمی درمانی رو شروع خواهم کرد
        امید که دعای خیر دوستان، یارای من در این مسیر سخت باشه
        .التماس دعا
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۱۴
        ایشالا که هرچه زودتر روبراه بشی شهرام جان خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۰
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۱:۵۱
        درود و عرض ادب و احترام
        بسیار عالی و فاخر و برای من آموزنده که چگونه سپید بنویسم
        احساس جاری در شعرو دوست داشتم
        انقد خوبه که می تونم بگم ممنون برای اشتراک گذاریش خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        عید هم بر شما مبارک آقا سید
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۶
        سلام مریم بانو
        سپید نوشتن یا موج نو چون بیشتر رو پاشنه ی تخیل میچرخه یکمی سخته تو ورطه ی متن زدگی نیوفته
        بعد زبان که مهمترین عامل انتقاله باید خیلی توش روان باشه
        متشکراتات که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۰
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۳
        خندانک 🙏 🌹
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۲:۰۹
        سلام خان
        سلام و عرض ادب استاد پژمان عزیز
        این شعر خوب است،واقعا خوب و
        از آن شعرهایی که تا مدتها در ذهن ماندگار میشود
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۸
        سلام منوچهر عزیزم
        خودت خوبی و وجودت تا مدتها تو قلب ما می مونه
        مرسیون که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۰
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۳
        خندانک 🌷🙏
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۰۹:۵۷
        درود وعرض ارادت خدمت استاد بدری ارجمند وارزشمند خندانک
        حرفی برای گفتن ندارم فقط میتونم بگم کیف کردم همین خندانک خندانک خندانک
        در پناه حق همیشه سلامت وسعادتمند باشید خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۹
        سلام بانو زند
        سلامت باشین
        نوکرات که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۲
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۳
        خندانک 🌹🙏
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۵۴
        درود خندانک
        نخ کودکی مان
        در بزنگاهی دور از دست عمر رها شد خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۲۹
        سلام بانو روزبهانی سپاسینات که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۰۲
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۵۲
        درودبر شما جناب بدری گرامی خندانک

        ناب سرودید


        " .. اگر این اگرهای بسیار
        به شرطِ شیرینی
        زندگی را قاچ نمی کرد...
        دستِ خودم را می گرفتم
        به دیدار منِ دیروز می رفتم
        آن هنگام که تنها دغدغه ی دغدغه
        ساختن آبنبات چوبی با رنگین کمان بود .. "



        روزگار کودکی بر نگردد ، دریغا


        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک


        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۱۴
        سلام آقا جواد
        خیلی مخلصم که خواندی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۳:۵۸
        درود بر جناب بدری عزیز..
        زیبا و بازم زیبا..
        خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۱۵
        سلام ساسان جان
        نوکراتون که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره صدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۷:۰۰
        زمان حالِ من گورخریست
        با پالتو سیاه و سفید
        که در پاساژِ عمرِ
        دنبال لباسِ تازه می گردد!!
        خندانک خندانک
        درود واحترام جناب بدری گرامی
        بسیار زیبا قلم زدید بامفهومی ملموس
        خندانک خندانک

         

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰:۱۵
        سلام بانو صدری
        سپاسات که خواندی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۵۸
        درودبرشما پژمان جان عزیزم بسیار زیبا و عالی بود لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۰۰:۴۹
        سلام جواد جان ممنونم که خواندی لطف کردی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۲
        خندانک خندانک 🙏
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        پنجشنبه ۷ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۵۷
        باعرض سلام ودرود
        خیلی شعر زیبا وپرمغزی بود
        خندانک خندانک خندانک
        جاوید قلمتان
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۴۰
        سلام بانو عادلی
        لطف دارید
        خیلی تشکرون که خولندی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۸ تير ۱۴۰۳ ۱۰:۳۱
        🤎💜🩵💙💚💛🧡🩷🤍🩶❤️❤️‍🩹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۲
        خندانک
        معصومه خدابنده
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۰۴:۰۲
        سلام واحترام جناب بدری ارجمند
        درودهایم تقدیمتان
        سپید بسیار زیبا و قابل تاملی ست
        و بسیار برای شخص خودم پند آموز
        موفق وپایدار باشید
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۰۴
        سلام بانو خدابنده
        لطف کردید که خواندید
        کوچیک شمام خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۱
        🙏🌹
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        شنبه ۹ تير ۱۴۰۳ ۲۳:۳۱
        خندانک
        حسین گودرزی تشنه
        سه شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۳ ۱۱:۵۱
        درودها
        دوست فرهیخته و ارجمندم
        لذت بردم از شعر زیبای شما
        و از مطالب دوستان در نقد این شعر
        شعر شما ارزش خوانده شدن را به تکرار دارد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4