يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
ماه آمده امروز در این گنبد آبی
حیف است نیائی
حیف است نیائی و نبینی قد این روز
ماه آمده چون نقش شجر بر رخ فیروز
.
روز است و نگار آمده از فاصله ای دور
از قامت مبهوت و دل شب زده ی خواب
مهمان شده ناخوانده بر این دولت بیدار
.
شاید که دلش خواست ببیند
در روز چه حالم
شاید به گمانش که تنی خسته به خوابم
.
آخر نفسی دیشب از او برنگرفتم
.
از خنده ترین ناز نگاهش
تا گریه ترین بارش سیمین خیالش
.
آرام تر از لحظه روییدن یک عشق
آهسته تر از آمدن مبهم دلدار
رخشنده تر از جلوه گه خرم دیدار
.
می آمد و می رفت ؛
.
می آمد و می گفت که حیف است بخوابی
باید بنشینی ، بنگاری
باید بنگاری سحرم را
تا آنکه بنوشی شرر ماه وش میکده ام را
.
نوشیدم از آن بادهی سیمین خیالی
سرمست شدم مست تر از باد بهاری
.
گفتم که بمان با من دلخسته دمی چند
تا سبز شود گندم مستانه ز هر بند
تا لعل شود مستی این بوسهی پندار
تا مهر شود ، عشق شود لحظهی دیدار
.
می رفت ؛
می رفت و نظر بر من شوریده نینداخت
.
بگذاشت بجا خاطرهای بهر دل تنگ
شوریست به جان بهر تراویدن این رنگ
ضربی است در این ثانیه ها از لب آونگ
انگار که دل می زند این نظم هماهنگ
.
باز آمده باز آمده امروز
ماه آمده امروز
.
ماه آمده امروز در این گنبد آبی
حیف است نیائی
حیف است نیائی...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و بر شما بانوی بزرگوار سپاسگزار حضور و نگاه مهربانتان سلامت و پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نیمایی زیبا و شورانگیز