سه شنبه ۱۲ تير
|
|
دختر! رنگ از رخش پریده و پریشان شده بود
در کوچه های شهر سر گردان شده بود
راه عوض کرده بود از شر ول
|
|
|
|
|
توی این شهری که هر روزش حقیقت داره می سوزه
چرا باور کنیم دنیا همین دیروز و امروزه
|
|
|
|
|
ای تو آقای مهربان و ضامن آهو
تویی که بر دو جهان رونق و صفا شده ای
گوشه چشم شما آرزوی ماست همه
|
|
|
|
|
از تو بعید بود این محفل انس بی قرار
من به خودم رسیده ام در پی بی قراری ام
|
|
|
|
|
شهر امروز در عزای قهرمانانش می گرید...
|
|
|
|
|
خوش به حال اون کفترات؛
که می بینندت همیشه...
|
|
|
|
|
ای دست هایت بوی هرچه آشنایی
|
|
|
|
|
تنهایی ٬ یعنی
اعتراف به زیبایی...
|
|
|
|
|
اى که مداح تو داور يا امير المومنين
در نُبى وصف تو بى مر يا اميرمومنين
وارث علم لدنى کاشف اسرا
|
|
|
|
|
چو زیبائی ؛ دل آرامی سحرگاه
شراب ناب در جامی سحرگاه
|
|
|
|
|
دنیای ما دنیای تو دنیای خوبی نیست
این پیر این بد مست این اقای خوبی نیست
مردی کنار کوچه ی چشم ت
|
|
|
|
|
علی در عرش اعلی بی نظیر است
به عشق نام مولایم نویسم چه عیدی بهتراز عید غدیر است
|
|
|
|
|
صفای زندگی عشق وامید است
کسی که عشق داشت بر او نوید است
|
|
|
|
|
پریشانم ازآن لحظه که دیدم زیب اندامت
|
|
|
|
|
دلربایی داد این دل را فریب
عقل آمد درمیان و زد نهیب
|
|
|
|
|
من دیگه کم کم نیستم
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
کشتند تو را و باز باقی ماندی
|
|
|
|
|
انگاه که تاریکی شب فرا میرسد
آنگاه که شهر لبریز از سکوت می شود. آنگاه که همه مردم شهر به خواب عمیق
|
|
|
|
|
دست تقدیر چه نوشتی تو برام
|
|
|
|
|
به برزخ خالق و خلق ........................
|
|
|
|
|
نه بهاری
نه صدایی ، نه گُلی
نه امیدِ جرسی از راهی
|
|
|
|
|
خوش به حال آنکه صادق بود و دل بر حق سپُرد ...
|
|
|
|
|
شاید اگر بی مرز بود آغوش می شد
تعریفی از محدوده ی جغرافیا کرد
|
|
|
|
|
تعبیر چه بتوان کرد رویای جمالت را
|
|
|
|
|
کسرهای سخت را با سادهکردن حل کنند
غافلی و کی ریاضی دیده میفهمدحساب
|
|
|
|
|
دریا
غم هایم را پس می دهد
|
|
|
|
|
قلم می گرید از روزی که من سوگ پـدر دارم ..
|
|
|
|
|
تو سَراپایِ وُجودَت، هَمه آن خَندان بود
دِلِ بیچارهی مَن گِریان بود
|
|
|
|
|
ظرافت بودنت را با هیچی عوض نمیکنم.
باش تا بودن در خود بنازد و هستی از نو بیاغازد.
تو باشکوه تر ا
|
|
|
|
|
دائم الخمرِ
مستانگـــےِ چَشمانِ دلبر شده ایم
کِــــے شود !
مستےِ مشروبِ دوصد سالہ یڪے ،
|
|
|
|
|
نیمه ی گمشده ام
به احساس مسلح شده است
|
|
|
|
|
گام می نهم
اینجا،
گذرگاه کلاغهای لال
کنام خالی پلنگ های شعبده باز
در قفس های سیار
|
|
|
|
|
هم تبار تنهاو غریب و تشنه ی ریا
|
|
|
|
|
من فکر می کنم که دگر رفتنی شدم
|
|
|
|
|
بـاوَر بِنمـا، بـه جِـر زَدن،اُستـادم..........
|
|
|
|
|
امروز صبح!
عطر تنت به جاده پچیده بود و مرا یکبار دیگر مست و شیدا کرد
با خود برد به گذشته های نه چن
|
|
|
|
|
پیر شدم/سیر شدی/خندیدیُ/دور شدی/گفتی بهم/تقصیرمه/گفتم بهت/تقدیرمه
|
|
|
|
|
من به تاریکی شب…
درسکوتی محض,
درزیرنورشمعی نیمه جان…
باتمام وجودم محوتماشای
شاهکارخلق
|
|
|
|
|
خدایا کن فراوان نعمتِ بارانِ خود را ؛
که بارآور شود باغات و بُستانِ سته بان
|
|
|
|
|
ساقی بیا بسوزان بسوزاندنم شتاب كن
فكری به حال زارشكسته دلی خراب كن
|
|
|
|
|
لبت آرامشِ یکتا پرستان / دهانت کشمشِ اعلای مستان
|
|
|
|
|
دلم می گیرد و گاهی سرم ابستن ذبح است
غزل گفتن در این حال
|
|
|
|
|
تو نَبودی و دِلِ خَستهدِلَم، تَنها بود
روبِرو، راه، چه ظُلمانی و ناپِیدا بود
|
|
|
|
|
دلبرم نیست دلم بیکس و تنها شده است
|
|
|
|
|
عالم گسترده .................
|
|
|
|
|
ما را جرعه نوش
انا اعطیناک الکوثر
گردان
|
|
|
|
|
تب میکنم لحظه ای و حالم روایت است
مثل مریضی که در اوضاع نقاهت است
روزم شبیه شب شده و شب شبیه روز
|
|
|
|
|
کجاست روز خدا
و چگونه است خدا در این خواب مُسری...
|
|
|
|
|
پیمانه گرفتنده به یک سو که چهار عنصر اصلی
ما را به دری سود و بری عود و دلی جود نشانست
|
|
|
|
|
شعر 1 از کتاب سرشار خیال پنجره از نگاه سروده ی فرشید خیرآبادی
... تا فردا بِمان
بیاورم باران
|
|
|
|
|
غرورم با تو شعله ور شد شهید
وَ عشقت وجودم رو پر میکنه
به اون عکس آخر قسم میخورم
نگاهت چقدرا رو حر
|
|
|
|
|
می بارد از آسمان ، هر شب ستاره
زمین می سوزد ، در آتشِ بمب و طیاره
نشسته بر تخت ، دادار آسمان
می
|
|
|
|
|
بی وفایی لکه ی ننگی ست بر دامان عشق
ننگ باد هر آنکه دامن پاک نیست
|
|
|
|
|
چادرت بوی بهشت می دهد بانو
|
|
|
|
|
از نفست چنان خوشم کاز تو بهار می رسد
شوق ندیدنت خوش است گر چه قرار میرسد
|
|
|
|
|
ده روز تمام جای آن می ماند...
|
|
|
|
|
گرچه هنوز مست ازان شبم
گهی گریان و گهی خنده بر لبم
|
|
|
|
|
یارب تو نظر بکن به اطراف ، نه دور
گیتی_رسائی
|
|
|
|
|
کاش میشُد که دِگَر
ما نَگوییم اِی کاش
|
|
|
مجموع ۱۲۵۱۱۳ پست فعال در ۱۵۶۴ صفحه |