پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ سه جهان تنهایی شاعر محمد ترکمان(پژواره)
|
|
" من " کجا،
اشرف مخلوقات بوده ام...؟
|
|
|
|
|
... من قربانیِ لذتم
و تصویرِ یک مرگ!
|
|
|
|
|
گاهی هیچ راهی
جز رفتن
هموار نیست !
|
|
|
|
|
" هنر " این نیست
که تنها، تن ها را لـرزاند؛
دلی را
بلرزانی اگر، هنر است!
|
|
|
|
|
... اینجا
چرا هیج خدایی
مرا
به جا نمی آورد!
|
|
|
|
|
... برای خود
هیچگاه
فریاد نبوده ام!
|
|
|
|
|
... و من
تنها سکوت می کنم!
|
|
|
|
|
زیر پلک خدا
تقسیم دنیا
بی شرمانه ترین
فعل بنی آدم بود!
|
|
|
|
|
... با حسرت
تا نامرادی هست،
به دل من مردم
نیاز دارند با قلمم
نامردان، عداوت!
|
|
|
|
|
... این دنیا
نه بهایی برای بردن
دارد نه حتی
ارزشی برای مردن!
|
|
|
|
|
سرگشاده، نامه ای از شاعران ارزشی
و - مظلومانه گمنام -
به مسئول و متولیان ادبیات مملکت...
|
|
|
|
|
تنهایی ام را
بی زحمت
جمع کنید!
|
|
|
|
|
... نبود اداره " شهر" اگر
در چنبره مشتی نامرد !
|
|
|
|
|
- حقیقت - آقا
فقرات فقر است
که قانونی هیچ
قادر
به قطع آن نیست!
|
|
|
|
|
به نرخ شب
نانی هرگز
نخورده ام !
آبی نیز دارم
اگر،
از چشم هایم
وام گرفته !
|
|
|
|
|
دودش را " من "
خوردم کبابش را دیگری !
|
|
|
|
|
چه عرض کنم؟
خودتان ببینید !
|
|
|
|
|
تنهایی را تو از من گرفتی
تا...
|
|
|
|
|
- زمین -
هولوکاست وجدان هاست !
|
|
|
|
|
دنیا از بس مال ما نیست کهِ همه
اگر آفتابه شود
برای دزدی یکی، به ما نمی رسد !
|
|
|
|
|
... در منهتن
سحر مانکنی را
|
|
|