پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر محمد ترکمان(پژواره)
آخرین اشعار ناب محمد ترکمان(پژواره)
|
... با قیل و قال
سراب است قول این " قبیله "
کِه قایق شان
بر باور " دریا " شناور نیست
نه فرق شان
هیچ با تیغی در محراب، آشنا !
.
.
.
* * * *
- با هم -
"مرزی" کاش نبود
گرگ و میش، تا آب می خورند
از بیکاری
" ماکیاول " عصارهِ ی عذاب !
* * * *
حوصله ام
در صف " فاصله " صرف شد
آمالم
میان دزدان " قافله " معامله !
|
نقدها و نظرات
|
هیاطله، وقتی می فهمند درکم از مدرکم بالاتر است " بی حرکت " ترکم می کنند...! به درک !
پ.ن: به تجربه این برای خودم بارها پیش آمده که دور قاپ چین، مردگان متحرک نخست از من کوه ساخته و از حسد، سپس کاهم !
حسادت نبود اگر، جهان بی تفنگی داشتیم با درختانی هم قد، جنگلی قشنگ !
این از بداهه . . . . .
... و اما سلام و عرض ادب دوستان بسیار خوب و شاعرم... با دل و جان از همه یتان ممنونم و کبود گنبد گنبد، ویران تان...
مصلحت اندیش بودم اگر، بزدل - یا - با اقتدار بهارم به گُل نمی نشست و انارم به بار !
محمد ترکمان پژواره
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.