با ملامت، و یک سیاهه سیاه!

درود استاد عزيز
حكيمانه و زيبا بودند
بهره بردم موفق باشيد

درود استاد گران‌ارج!
معنازا و زیبا سرودید.
بی‌شک،
شرف یک حیوان،
بسی بالاتر است،
از انسان‌نمایانی؛
که آسان،
نابود می‌کنند،
حسّ انسانیت را،
در جای جایِ جهان!_____ بداهه تقدیمتان استاد بزرگمهرم!

سلام
زیبا بود
پرمحتوا الهی همیشه عالی بسرایید

اخ که دوباره یادم انداختید استاد تصویر اول را

... زیبایی ها را همه دوست دارند ببینند و می بینند؛
همه اما دل دیدن زشتی های دنیا را ندارند، این دل را داشتند اگر، به خدا دیگر نه خبر از زشتی بود و
در خانه های خشتی با استخوان مشتی، نه خبر از بینوایی و تنهایی!

... کاش هنوز
سنگی بود
دردم را با او
- تا - در میان
می گذاشتم و
تا روز حساب
سرم را
بر سینه اش!

بدآهه ای که نه راه جایی می برد و نه ماه به چاهی!

... ممنونم از بودن تک تک شما بینندگان که هم دل دارید و هم لطفی بی کران به بنده....

دنیای بی مهر...
عالی بود

با ستم دردش
تمام به نام - ما -
قلم خورد بی غم
نامردی اش کامل
به کام " شما " رقم!
درودتان جناب پژواره گران قدر
بسیار زیبااااااااااااا و قابل درک و تامل
قلمتان پر فروغ

شاعر ژرف نگر
با سپاس از خلق این آثار زیبا و معنا زا
بشکنید فاصله را
پاک کنید سرحد و هر مرز قرار دادی را...
مثلا اشرف مخلوقات کره زمین را مرز یندی و میراث خواری می کنند
در حالیکه پشه ها هم با عبور از مرز قانون تقسیم اراضی را به رسمیت نمی شناسد...
متشکرم
سلام

مثل همیشه زیبا ،و نغز با چاشنی رنج انسان ماندن

سلام درود برشما بسیار موثر اگر آدمی قلبأ هم چیز را از خدا می دانست این چنین نمی شد که جای او تصمیم بگیرد و تقسیم کند یا علی

سلام استاد ویژگی بارز اشعار زیبا شما ایجاز است که مشخصه بارز شعر سپید است وکه علاوه بر متمایز کردن شعر از نثر در کنار جابجایی ارکان جمله باعث ایجاد آهنگین تر شدن شعر می شود به عنوان مثال در این شعر متعالی شما
زیر پلک خدا
تقسیم دنیا
بی شرمانه ترین فعل بنی آدم بود
با ستم دردش
تمام به نام ما
بی غم خورد قلم
نامردی اش کامل
به کام شما رقم
که با حذف فعل خورد به قرینه لفظی و جابجایی ارکان جمله ویژگی شعر به متن بخشیده
که در صورت تبدیل به جمله معیار دستوری به شکل زیر می شود
زیر پلک خدا
تقسیم دنا بی شرمانه ترین فعل بنی آدم بود که دردش به نام ما رقم خورد و نامردی اش به کام شما رقم خورد

اشرف مخلوقات بودن را
یدک می کشم
امانمی دانم چرا مخلوقات
در عذابند از نقشه ی دست هایم .......بداهه تقدیم قلم زرنگارتان استادم

... سلام جناب ظهوری آرام عزیز با بود و نبودم بسیار خرسندم که آمدید و برایم سطری چند کشیدید... مانند دیروز کماکان امروز نیز مرا تا وامدار دل دریایی خود کنید و فردا خویشتن تان را نامبردار هر دیار...

زیر پلک خدا
تقسیم دنیا
بی شرمانه ترین
فعل بنی آدم بود!
با ستم دردش
تمام به نام - ما -
قلم « خورد » بی غم
نامردی اش کامل
به کام " شما " رقم!

بله فعل مشترک است... حرفم را یعنی وقتی من می توانم با یک فعل بزنم و دردکشیده برای ملت ها، صورتم را قاره قاره سیلی؛ فعل اضافه بیننده را کلافه می کند و اثر را خواسته بدقیافه...

با یک فعل نیز می توان
به گُل نشست و
در گلِ، هم به سوگ گُل!

پ.......

درودها

... با دل و جان و اینکه از جناب آقای حاج سید فکری احمدی زاده سپاسگزارم و قدردان... ایشان زیرا حق بزرگی بر گردن ما شاعران گمنام دارند و شفقت بسیار... در این شب جمعه از خدای تعالی لذا برای پدر بزرگوار و تمام رفتگان شان طلب آمرزش می کنم برای خود و خانواده ارجمندشان سلامتی مادام العمر آرزو...

فاصله ها را کهِ زورم نرسید
بر دارم !
روزی اما خار ها
می بخشم !
از جنوب تا شمال
قطب ها را
نرگس می کارم. . .
* * * *
پژواره

درود بر شما
احسنت
خداقوت
زیبا ودلنشین بود
موفق باشید.

زیبا و غمگین افسوس که دنیا اغلب به کام ما نیست