سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ... هفتاد و دو تاریخ، تاریکی!

        شعری از

        محمد ترکمان(پژواره)

        از دفتر سه جهان تنهایی نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸ ۱۷:۳۳ شماره ثبت ۷۷۷۲۴
          بازدید : ۴۹۷   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        یکی همه را برای یکی
        می خرد همه ناتوان
        از خریدن یکی!
        =  =  =  =
        اولی
        کوبه ای است چرخشی و دومی
        اما، کاکلی از یک جزیره غریب:
        ... همه را " یکی "
         نمی خواست اگر،
        به آرزوی خود
        همه می رسیدند!
        =  =  =  =
        پ.ن:
        واژگان پنهان و نمایان، در هرکدام از این دو،
        آنقدر در هم تنیده اند
        که هزار و یک قصیده غم را در بر می گیرند و
        یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را، شِر!
        .
        .
        .
        " شِر" در گویش عامیانه یعنی: یقه ی پیراهن مندرس.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۰۸:۱۷
        درود ارجمند استاد خندانک

        قاموس واژگانتان سرشار از معانی و مفاهیم بکر خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۴:۵۸
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و شورانگیز بود خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۱۸
        هااااااااااا سلام ........

        الا یا ایهالساقی ادر، ادر ، ادر کاسا و ناولها

        ---------
        اینست آن پژواره ای که منش دارم دوست

        یکی همه را برای یکی
        می خرد همه ناتوان
        از خریدن یکی!

        یک جیب نه صد جیب ، هزاران توبره
        بسته اند به پوز و خـرِ خود میرانند

        = = = =
        اولی
        کوبه ای است چرخشی و دومی
        اما، کاکلی از یک جزیره غریب:
        ... همه را " یکی "
        نمی خواست اگر،
        به آرزوی خود
        همه می رسیدند!

        خوردند همه گوشت ، همه پوست ولی
        در فکر شکـم ، روده و اُستُــــخوانند

        یک عده به فکر سفــرهء خالی شب
        دنبال دو حبه قند و چـای و نا نند

        = = = =
        پ.ن:
        واژگان پنهان و نمایان، در هرکدام از این دو،
        آنقدر در هم تنیده اند
        که هزار و یک قصیده غم را در بر می گیرند و
        یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را، شِر!

        تا منجی عالم مــــگر از راه رسد !!
        ویرانــگر و جولان ده این میدانند

        عزیز دل .... آنچنان با صلابت و گویاست .........
        که نیازی بیش به پر حرفی کمترین نیست

        هزاران درود.....
        دعوتید به قبیــــــــــــله


        محمد ترکمان(پژواره)
        محمد ترکمان(پژواره)
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۰:۳۰

        ... سلام آقا مسعود عزیز و نازنین...
        دلتنگی ات را باری تا شام، حاضرم با جانم معامله کنم و حجتم را
        با این خیل مهربانی تمام...
        چند پاره لحظه ی دیگر جایی کاش می شد ببینم تو را و خود را در آغوش بهترین جوانمرد دنیا... برایت ردم را در پیام خصوصی خزان زدایی می کنم و شدت مهرم را برایت نمایان...

        ... با جان و دل
        درضمن از دیگر عزیزان نیز ممنونم و مدیون این همه لطف...

        ... کاردها به استخوان رسیده و دنیا
        به جایی، که خار ها لای کتاب تاریخ
        کرکری می خوانند و در چنگ تاریکی
        گل ها، حکم سنگسار خویش!
        = = = =
        این نیز یک از دل برآمده ی داغ و تازه...

        پژواره
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۰۳:۲۴
        ------------ خندانک خندانک خندانک خندانک --------------
        ----------- خندانک خندانک خندانک خندانک ---------------
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۱۹
        سلام شاعرواستادگرامی
        دلخوش شده ام از خواندن سرود شما
        احسنت به قلم ماهرانه وطبع شاعران و زیبای
        شما ادیب بزرگوار
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ۱۴:۳۱
        سلام استاد
        بسیار بسیار ممنئن از شعر زیبایتان خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6