سه شنبه ۲۲ خرداد
|
|
گرچه افطارنمودم همه شب بارطب تو
عید فطرآمده و فطریه ام جام لب تو
|
|
|
|
|
امشب شب عید است ولی دلتنگیم
دلتنگ جهان بی غم و یکرنگیم
ای کاش که مهدی برسد از سفرش
ما در صف یاران
|
|
|
|
|
میخواهم عربده بکشم با تمام وجود
سکوتم آبستن یک فریاد است....
|
|
|
|
|
سرم سنین، دلم خمین، یشم سرد*** جوونی و اسیری و هزار درد
|
|
|
|
|
تک سوار غریب ، وعده ی میان راه
تصویر ندیده ،مخفی ازین خیل نگاه
|
|
|
|
|
تیر جفا زچلّهء ظالم جهید و رست
بَر دیدهء غزال ستمدیده ای نشست
|
|
|
|
|
ساقی پیاله می ده و اندازه می بریز
|
|
|
|
|
دیگر نخواهد کرد دل را او پریشان
با گوشه چشمی ساده، آن گیسو پریشان
|
|
|
|
|
باید فراموشت کنم ، اما نمیشه
من گاهی از تو دور می شم تو همیشه
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
بر سر منبر گل داد صلا مرغ سحر
رمضان طی شد و عید آمده یک بار دگر
|
|
|
|
|
دل اگر رنجد زکس مشکل توان شادش کنید
شوره زاری سخت باشد تا که آبادش کنید
|
|
|
|
|
ان زمان اغوش گرم بی دریغ عشق تو
بی تمنا میشود یک بار دیگر بسترم
|
|
|
|
|
ای کاش خبر از دلتنگی داشتی
|
|
|
|
|
همرنگ با آیینه ها عاری ز هر نیرنگ شو ..
|
|
|
|
|
بندِ ذهن
ای تو بندِ ذهنِ ناهموارِ خود
مانده در گِل ،از دل بیمارِ خود
با وجود آن ،که هشیاری چرا ؟
|
|
|
|
|
بی تو تنها آرزویم سفری سوی عدم...
|
|
|
|
|
بُگشا دَرِ میخانه که دلدار رسیدست
آن مونسِ جان محرمِ اسرار رسیدست
|
|
|
|
|
این شعر محض خاطر تو جان گرفته است....
|
|
|
|
|
پر از شکوفه ام ......
برفهای نگاهم را ،
کسی بر نمی دارد .
آخر یک روز
به حقیقت فصلها می رسم
و
|
|
|
|
|
از خیابان بهشت...
زندگی شکِّ بزرگیست که در سر دارم
مــثل یــک غـده ی بـدخـیـم، تهِ افـکارم
|
|
|
|
|
ساعت خوابیده ام را کوک کن
طرح مرگم را دوباره پوک کن
|
|
|
|
|
حیران مقام ومنصب و فیش توایم
مبهوت جمال جلوه ی ریش توای
|
|
|
|
|
نمی مانم نمی مانی نمی ماند نمی دانی؟
نمی دانم نمی دانی نمی داند نمی مانی!!
|
|
|
|
|
همیشه در نگاهم باش بانو
به تاریکی تو ماهم باش بانو
|
|
|
|
|
امشب هوا
هوای توست....
مثل تمام شب های گذشته.....
|
|
|
|
|
از خاک آمده بودم بخاک باز گشتم
بر سنگ سر چو نهادم تهی ز ناز گشتم
چشمم بخاک سیه شد جوال بی منت
ج
|
|
|
|
|
گمان شوخ رقیبان نهایت آغاز است . . .
|
|
|
|
|
باغم خود منو نکش مرگ من عادلانه نیست
مردن اینچنین من اخراین فسانه نیست
|
|
|
|
|
در سينه ام نفسي درد ميكند..!
|
|
|
|
|
اشالله صد ساله بشی اشاالله
|
|
|
|
|
ناجی من
در گردش روز شب دلم تنها بود
بی نصیب بی کس تنها بود
پیراهن پاره به تن داشت دلم
درد خنجر
|
|
|
|
|
حق با توست این شهر
دغدغه هایش تمامی ندارد
ساعت کوکی ام،
لحظه های با تو بودنم اما آن را
می دانست
|
|
|
|
|
سه نت سکوت
بر خط های حامل زیگز....
|
|
|
|
|
برای فصل غــم هایم بهاری نیست غیر از تو ..
|
|
|
|
|
شعری زیبااز:صالح بیچار(شاعرمعاصرکرد)
ترجمه از:خالدبایزیدی(دلیر)
«زلف»
کالی!
روبروی آئینه
گفت:
|
|
|
|
|
بی آ نکه عشق را بشناسیم
عاشق شدیم
|
|
|
|
|
شاید ایــن غـصــه مـــرا بعد تـــو دیوانه کند
|
|
|
|
|
قصه ی قاصدکی را که نیامد هرگز
تا توانم خبری را زلبش بستانم
|
|
|
|
|
خواستم رو نشود جنس غرورم در شهر
بغض آشفته ی یک مرد شدم تا نر وی
|
|
|
|
|
بی خبر از همه جا
در انتظار خبر
در دستان قاصدک
هم خبری از خبر نبود
|
|
|
|
|
اگر عدلِ علي (ع) در كار باشد
بلا شك كارِ ايشان زار باشد
|
|
|
|
|
منو تنها نزار حتی
یه وقتایی که بد میشم
ببین با این همه کوچه
من از کوی تو رد میشم.....
|
|
|
|
|
عشق های بی سر انجام خیابانی مجـوی ..
|
|
|
|
|
ای کاش در محدوده ی دنیای ما باشی
ای کاش از نسل همان دیوانه ها باشی!!
|
|
|
|
|
گفت با من سر صبحی کچلی پست مدرن
|
|
|
|
|
مبهمی،تلخی و شیرین ،دردی و درمانی
تو سراسر متضادی ،روح سرگردانم...
|
|
|
|
|
چو شبی درانتظاری ننشسته ایی چه دانی
|
|
|
|
|
بعدازین، ماییم و،کُنجِ بیکسی،درخامُشی......
|
|
|
|
|
چقدر خستهام
اسیر دست بستهام
بیا ببین چگونه
|
|
|
|
|
دوش دیدم در رهت جان میدهم
گر قبولت هست الآن میدهم
|
|
|
|
|
مرا در قهوه خانه کنار میز اولین قرارمان، جا گذاشتی
به راستی که طعم تلخ قهوه وارد زندگیم شد
|
|
|
|
|
گفتم كه صراط مستقيم چيست عزيز
|
|
|
|
|
کودکی
وقتی از کوچه های کودکیم عبور می کنم
|
|
|
|
|
شعرها تلخ و بجای دو سه فنجان قهوه
گر نباشی دو سه نخ کنت به پایان برسد
|
|
|
|
|
فال قهوه یا چایی فرق آن نمی دانم
حافظی بیار این بار فال من از آن درآر
|
|
|
|
|
در گلشن سرمستان شبها غزل افشانم
از یاسمن و نسرین جویم رهِ ریحانه
|
|
|
|
|
عکاظ در آرزوی بازار عشق توست...
کاش...
کاش اشعارم در کعبه ی دلت آویزان شوند...
حتی برای یک
|
|
|
|
|
قرآن به سرم بردم و گفتم که خدایا
دل شستم این از ورطه ی خونین زمانه
بشنو فقط از حال خرابم که ببینی
|
|
|
|
|
ای کاش که این بار مردد باشد...
|
|
|
|
|
کرده ام عادت تو را عصیان کنم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۶۸۵ پست فعال در ۱۵۵۹ صفحه |