سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بغض آشفته...

        شعری از

        علی توکلی

        از دفتر طرح چشمان او(امروز) نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ ۱۶:۰۲ شماره ثبت ۳۶۰۴۷
          بازدید : ۸۷۲   |    نظرات : ۵۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        بغض آشفته... سوخــتــم با غزلی... گــــرد شدم تا نروی

        درد یک شــــاعر ولـگـــــرد شدم تا نروی

         

        رای مــــثبت به تبر دادمــــو حتی در باغ

        پیــــش پاهای خــــودت زرد شدم تا نروی

         

        خانه از رفـــتن تو سخــت فرو ریخته بود

        من هــــم آوارغــــمی ســرد شدم تا نروی

         

        خواســـتم رو نشود جنس غرورم در شهر

        بغـــض آشفـــته ی یک مرد شدم تا نروی

         

        بی تـــفاوت به قدمــــهات فــقط زل زدمو

        در دلم نـــاله ی  برگــــــرد شدم تا نروی

         

        دست در دست جنون دادمو از خلوت خود

        به ســــــکوتی ابـــدی  طرد شدم تا نروی

         

        و تو رفتی و گذشــت این همه از تنهایــیم

        هر چه این غم  ســــرم اورد شدم تا نروی

        .

        .

        .

        ماه من پنــــجه به مــــهتاب  خـیالت نزدم

        چـشم بر فاصـــــله ها...درد شدم تا نروی

        ..............................................................

        20 فروردین 94

        علی توکلی

        در پناه حق....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۴۸
        سلام علی عزیز درود بر تو خوشحالم که باز از تو می خوانم امید،ارم همچنان باشی و عزیزان از اندوخته خوبت استفاده ببرند اینجا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۵ ۲۰:۴۶
        درود گرامی
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۱۸
        سلام ودرود فراوان
        بسیار زیبا
        چه خوب که گریزی به اشعار قدیمی زدیدو دوباره ارسال کردید ؛مثل همیشه بکر
        خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۴۵
        درووووووووووووود جناب توکلی بزرگوار
        واقعا لذت بردم .
        عالی بود . خندانک خندانک خندانک
        احسنت خندانک خندانک خندانک


        من می روم ز کوی تو و دل نمی رود
        این زورق شکسته ز ساحل نمی رود

        گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ
        کاری که خود ز دستِ من و دل نمی رود!

        شفیعی کدکنی


        علی   صادقی
        يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۵۱
        خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ۱۶:۱۹
        سلام
        افرین
        خیلی خوب
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۵ ۰۱:۲۹
        زیبا بود ، درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        سه شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۵ ۰۷:۱۰
        خواســـتم رو نشود جنس غرورم در شهر
        بغـــض آشفـــته ی یک مرد شدم تا نروی خندانک
        خندانک
        احسنت جناب توکلی گرامی
        الهه نصیری زاده (وفا)
        سه شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲
        سلام دوست خوبم
        صادقانه و لطیف بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۲۶
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8