يکشنبه ۲ دی
بغض آشفته... شعری از علی توکلی
از دفتر طرح چشمان او(امروز) نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ ۱۶:۰۲ شماره ثبت ۳۶۰۴۷
بازدید : ۸۷۶ | نظرات : ۵۳
|
آخرین اشعار ناب علی توکلی
|
بغض آشفته... سوخــتــم با غزلی... گــــرد شدم تا نروی
درد یک شــــاعر ولـگـــــرد شدم تا نروی
رای مــــثبت به تبر دادمــــو حتی در باغ
پیــــش پاهای خــــودت زرد شدم تا نروی
خانه از رفـــتن تو سخــت فرو ریخته بود
من هــــم آوارغــــمی ســرد شدم تا نروی
خواســـتم رو نشود جنس غرورم در شهر
بغـــض آشفـــته ی یک مرد شدم تا نروی
بی تـــفاوت به قدمــــهات فــقط زل زدمو
در دلم نـــاله ی برگــــــرد شدم تا نروی
دست در دست جنون دادمو از خلوت خود
به ســــــکوتی ابـــدی طرد شدم تا نروی
و تو رفتی و گذشــت این همه از تنهایــیم
هر چه این غم ســــرم اورد شدم تا نروی
.
.
.
ماه من پنــــجه به مــــهتاب خـیالت نزدم
چـشم بر فاصـــــله ها...درد شدم تا نروی
..............................................................
20 فروردین 94
علی توکلی
در پناه حق....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.