شنبه ۲۹ دی
اشعار دفتر شعرِ دلانه ها شاعر فریبا غضنفری (آرام)
|
|
می کوبد هر چه می تواند ...
|
|
|
|
|
بیا و عشق را در سینه ات جا کن
زمستان دلم در صندوقی تا کن
|
|
|
|
|
چندیست به هر پیچش مغزم شده شورا و به هر گوشه...
|
|
|
|
|
..... گاه با شیطنت
آینه می انداختم ......
|
|
|
|
|
قطب من خوابگهی دنج
برایت دارد
|
|
|
|
|
چکید قطره ای از
عروق بسته ی قلم و
|
|
|
|
|
اگر عشقی نبود
که بیستون
می گشت ضد خش.....
|
|
|
|
|
شاهینِ پر از جذبه ی
نزدیک ترین .........
|
|
|
|
|
هوس انگیز
صدای .... تنفس ....دانه ها....
|
|
|
|
|
تا شاید ،
درآمیزد
ذره ای
از وجودش ........
|
|
|
|
|
* تقدیم به همه ی نابیها ، که همیشه سرشار از مهرند و نور*
|
|
|
|
|
قلب هایی یخ بسته
حسرت کرسی و شعر
تا همیشه ..... !!!
|
|
|
|
|
مرد من، قوت زیاد
خستگی از آن تو نیست!!
کوه نستوهی و
قامت شکنی ،
بهر تو نیست...
|
|
|
|
|
به رقص
می آیم
گام به گام تو
در جشن پیشوازی ات!!!
|
|
|
|
|
هرگز فریاد نمی زنم،
عشقم را
|
|
|
|
|
سیل شده اند
اشکهایم در رگهایم
|
|
|
|
|
ریشه ها چونان قوی
بر قلب زمین می تازم
|
|
|
|
|
«هر نبض ثانیه
نفس نفس قلب من است
در تکرار
دوستت دارم هایی پیوسته»
|
|
|
|
|
آسمان بی غروب
ابرهای تبعید شده
دو تک ستاره ی درخشنده در نور
|
|
|
|
|
سالها دفتر من بود
پر از خط سیاه
سالهاهمدم من بود
فقط غصه و آه
|
|
|
|
|
در سپیده دم عاشقی
روشن میشود افق چشمانم
با خورشید سیمای تو
|
|
|
|
|
می دانستی آب هم
در دستان تو
زلال تر و گوارا تر است؟
|
|
|
|
|
چقدر غمگینم
دلم پر خون است
چشمهایم
|
|
|
|
|
مهربانم ،
ساکتم
اما به عشقم شک نکن
واژه نابی ندارم
تا که توصیفت کنم
|
|
|
|
|
همچون جاده های پیچ در پیچ و پرطراوت شمال می نمود
خیابان های دودی شهری که با تو قدم ....
|
|
|