پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر فریبا غضنفری (آرام)
آخرین اشعار ناب فریبا غضنفری (آرام)
|
سالها دفتر من بود
پر از خط سیاه
سالهاهمدم من بود
فقط غصه و آه
روزهایم
همه در دام کسوف
شب
پر از قهقه ی ابر سیاه
سی زمستان پر از سوز
که خشکاند
رگ و گرمی خون
همه شب با تب و لرز
استخوانهای وجودم
ترکاند
خواب را
وسوسه بود
سوز و سرمای نهان
تن من خسته و رنجور
ز سختی زمان
بی هوا خورد به من
بچه باد بی حواس
آنکه با بازی پروانه
کنون گم کرده راه
در پی پروانه
از هر سو به هر سو
می خزید
شادمان و غافل از
دستی که هر جا می کشید
یک شکوفه عاشق پروانه بود
در پی معشوق خود
بر باد تکیه کرده بود
بی هوا در پای من
از چین دامانش فتاد
ناز آن زیبا
دل از سرما ربود
آب شد سردی او
چون شمع
در عشقش گداخت
شد بهاری
در پس آن عاشقی
سبز رخت نو
به اندامش کشید
زندگی
همراه من شد
در بهار
بعد آن
دیگر زمستانی ندید
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.