چهارشنبه ۵ دی
اشعار دفتر شعرِ دوفنجان قهوه شاعر سیدعلمدارابوطالبی نژاد
|
|
این وعده حق است وچنین خواهدشد
اسرائیل محو می شود از عالم
|
|
|
|
|
کردی به نگاهی دلم ازخانه به دوشان
ای عشق تودریای پرازموج وخروشان
|
|
|
|
|
یک دست جام باده دلم را تکان بده
"با یک نگاه ساده دلم را تکان بده"*
|
|
|
|
|
من بیچاره اگر دغدغه نان دارم
ولی ایمان به تو و گیس پریشان دارم
|
|
|
|
|
دِلِت غواص اقیانوس عشقه
دو چشمونِ تِه چِی فانوس عشقه
|
|
|
|
|
ماه هم طاقت دیدار ندارد زیرا...
طاقت روی پریوار ندارد زیرا...
|
|
|
|
|
طی شد باعشق وشور گام اول
با خون دل و صبور گام اول
|
|
|
|
|
گفته بودی تو به من عشق منی اما نه
مثل گلهای قشنگ چمنی اما نه
|
|
|
|
|
بید مجنون تو و زلف پریشان درباد
دیده خون من واین دل حیران درباد
|
|
|
|
|
عشق آموخت به من دیدن زیبایی ها
دیدن چشم تو و راز فریبایی ها
|
|
|
|
|
گفتم که عشق با تومثل می شود نشد
کام مرا دوباره عسل می شود نشد
|
|
|
|
|
گام بگذاشته ام باچمدانی ازعشق
در ره خانه ی اوباهیجانی ازعشق
|
|
|
|
|
تقدیم به آن شهید بی سر حججی
به آن گل نورسیده پرپر حججی
|
|
|
|
|
تقدیم به شهدای گمنام که امروزفضای شهرهارا معطر نموده اند
|
|
|
|
|
در ازدحام کوچه بن بست سرگردان
یا رب شب آدینه ی ما را سحر گردان
|
|
|
|
|
در باد می آیی و گیسوهات دردستش
چون موج رقصان هاله ی موهات دردستش
|
|
|
|
|
سالهاییست سعادت دارد
به شماعشق و ارادت دارد
|
|
|
|
|
یک لحظه گشودی چوحجاب ای دلت آباد
کردی تو مرا خانه خراب ای دلت آباد
|
|
|
|
|
طعم بهشت و طعم عسل داری
طعم قصیده، طعم غزل داری
|
|
|
|
|
عاشقم درعشق جای هیچ استدلال نیست
اهل استدلال را جا پیش اهل حال نیست
|
|
|
|
|
نه دل،که حال مرا،هیچ کس نمی فهمد
و روز و سال مرا هیچ کس نمی فهمد
|
|
|
|
|
دلداده ام وعاشق و حیرانی خویشم
درکوی شما در پی ویرانی خویشم
|
|
|
|
|
غنچه کن باز لبان خواهم ازآن لب بوسه
آمدم دربرت ای عشق من امشب بوسه
|
|
|
|
|
ازچاک چاک پیرهنت شعر می چکد
ازگوشه گوشه دهنت شعر می چکد
|
|
|
|
|
زخمیست بردلم که دوچشم شما زدند
زخمی که عاشقانه در آن ماجرازدند
|
|
|
|
|
آنچه شد باعث تبعیدی ما گندم بود
نه هماغوشی با دختررزدرخم بود
|
|
|
|
|
چشم وا می کنی وشهربه هم می ریزد
شر بنا می کنی وشهربه هم می ریزد
|
|
|
|
|
گفت: دانی از دل و جان دوستت دارم
گفتمش با عشق و ایمان دوستت دارم
|
|
|
|
|
گرچه افطارنمودم همه شب بارطب تو
عید فطرآمده و فطریه ام جام لب تو
|
|
|