چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر علی میرزایی( هیچکاک)
آخرین اشعار ناب علی میرزایی( هیچکاک)
|
میخواهم عربده بکشم
با تمام وجود
تا پاره شود حنجره ام
سکوتم آبستن یک فریاد است
و گلویم سخت محتاج به یک سزارین
میخواهم داد بکشم
بگذار از خواب بپرد مرد همسایه
بگذار فحش کش کند عالم و آدم را
من که یک عمر قورباغه قورت دادم
دیگر نمیتوانم قورت بدهم فریادم را
تارهای صوتی نازنینم،وقت لرزیدنتان فرا رسیده است
بلرزید و بلرزانید خوابزدگان را
شاید آنها هم فریادی داشته باشند در گلو
که تبدیل شده اینک به خروپفی در بستری آرام
بشنوید این صدای من است
که میشکند سکوت را و هم شیشه ها را
شیشه شکستنی است
یک روز با سنگ،یک روز با توپ
و یک شب با فریاد
من داد میکشم و فریاد میزنم
شب است که باشد
فریاد را در دل شب باید کشید
تا شنیده شود
تا درک شود
تا دنبال شود حتی...
اصلا هر نفر یک فریاد است
که خفه شده در گلو
یا آهی شده و آینه ای را مات کرده
یا بغضی شده و ترکیده
یا خورده شده
تا روزی بشود یک غده سرطانی
من فریاد میکشم
و شب را میبینم بسان تصویر آن پرستار
اینک سیاه پوشیده
ایستاده در برابرم
با انگشتی بر لب
و میگوید:
هیس...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سروده بسیار زیبا و موثری است
مشروط به آن واژه هجو "فحش" حذف شود
حیف نیست؟
سروده به این زیبایی و شایستگی به هجو آلوده شود؟
هر چند که شاید هجو در جای خود روا باشد
ولی نه در شعر ناب
خرم و خوش باشید