سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        هیس!

        شعری از

        علی میرزایی( هیچکاک)

        از دفتر سرگیجه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۵ ۰۱:۳۷ شماره ثبت ۴۸۴۵۰
          بازدید : ۵۸۴   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی میرزایی( هیچکاک)
        آخرین اشعار ناب علی میرزایی( هیچکاک)

        میخواهم عربده بکشم

        با تمام وجود

        تا پاره شود حنجره ام

        سکوتم آبستن یک فریاد است

        و گلویم سخت محتاج به یک سزارین

        میخواهم داد بکشم

        بگذار از خواب بپرد مرد همسایه

        بگذار فحش کش کند عالم و آدم را

        من که یک عمر قورباغه قورت دادم

        دیگر نمیتوانم قورت بدهم فریادم را

        تارهای صوتی نازنینم،وقت لرزیدنتان فرا رسیده است

        بلرزید و بلرزانید خوابزدگان را

        شاید آنها هم فریادی داشته باشند در گلو

        که تبدیل شده اینک به خروپفی در بستری آرام

        بشنوید این صدای من است

        که میشکند سکوت را و هم شیشه ها را

        شیشه شکستنی است

        یک روز با سنگ،یک روز با توپ

        و یک شب با فریاد

        من داد میکشم و فریاد میزنم

        شب است که باشد

        فریاد را در دل شب باید کشید

        تا شنیده شود 

        تا درک شود

        تا دنبال شود حتی...

         اصلا هر نفر یک فریاد است

        که خفه شده در گلو

        یا آهی شده و آینه ای را مات کرده

        یا بغضی شده و ترکیده

        یا خورده شده 

        تا روزی بشود یک غده سرطانی 

        من فریاد میکشم 

        و شب را میبینم بسان تصویر آن پرستار

        اینک سیاه پوشیده

        ایستاده در برابرم 

        با انگشتی بر لب

         و میگوید:

        هیس...
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۱۰
        درود جناب هیچکاک گرامی
        سروده بسیار زیبا و موثری است
        مشروط به آن واژه هجو "فحش" حذف شود
        حیف نیست؟
        سروده به این زیبایی و شایستگی به هجو آلوده شود؟
        هر چند که شاید هجو در جای خود روا باشد
        ولی نه در شعر ناب
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۸ تير ۱۳۹۵ ۰۷:۳۲
        من فریاد میکشم



        و شب را میبینم بسان تصویر آن پرستار



        اینک سیاه پوشیده



        ایستاده در برابرم



        با انگشتی بر لب



        و میگوید:



        هیس...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۴۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۵ ۱۳:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود بزرگوار
        بسیار عالی
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سری هم به ما بزنید
        حسين زرتاب
        شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۵ ۲۲:۴۰


        سلام

        بسیار دردمندانه بود رفیق

        زیبا و معناگرا

        خندانک خندانک .................................. خندانک خندانک خندانک

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4