محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
شنبه 23 فروردين 1404
14 شوال 1446
Saturday 12 Apr 2025
زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی
شنبه ۲۳ فروردين
اشعار دفتر شعرِ درویش نامه شاعر آرش غفاری درویش(منتظر)
سرم گیج و تنم حیران
به باران میکنم طغیان
اسیر آن رخ یارم
که پوشانم در این باران
چرا من زنده می مانم؛به تیغ"تاسیان" تو
چه کردی با جهان من؛جهان من جهان تو
خود کرده را تدبیری است...
«بی دلیل این تن امانت را کشید»
من نیست تر از آنچه که هستی هستم
هیچم که به جمع هیچ تر پیوستم
Please be careful of the rain
The cheapest talk....It is a mistake to say that
ماه پشت ابر می ماند:The moon stays behind the cloud
در آغوش باران تورا آفریدم
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
A drunken world is a world where you will see all the ugliness
هر ذره ی خلقت همه روزی شده نابود
بر بطن جهان دایه ای از میل بقا نیست
بیاموزید آدم را که از اول شود انسان
آرامشم عشقِ تو و، آرامِ جانم گوش کن
بر شانه هایم تیکه کن، این جمله را تکرار کن
کاین لباس فصل "عشـــــــــــــــــــق" به رنگ لودگی زند
ابلیس مست بی خدا گویی اذان را از بر است...
That remains the only lyric
And sings an ode better
"زاده ی مریم که عیسی شد ولی ناخلف فرزند آن یزدان منم"
اگر کژ زاده بودم خلقتم کن وگر نیکم درون آتشم کن
چه می ارزد بهای زنده بودن،
نمی مانم نمی مانی نمی ماند نمی دانی؟
نمی دانم نمی دانی نمی داند نمی مانی!!
من مسیحی نیستم عارف نیم نه خشت خام...!
I don't know the secret of my heart
I do not end in the destruction Night
Perplexity
He describes stunned stay
Because there is no sea in a small dish
"مقصود من"
من نگویم در خزانی چون بمانی سود من/آفرین گوی توباشم تو بمانی بود من/رفته بودم تا به مس
""نوروزتان پیروز و همایون""
باتاخیر و پوزش فراوان
•ای ناظرالناظرین ای طاهر و ای طاهرین
•ای ناصرالناصرین ای اول و ای آخرین...
"پنج"
به دریا بِنگرم کشتی و آن ساحل تو هستی
تو منزلخانه ی آن بی خدا
به هفت و هفت سوگند که من دیدم... که من دیدم
گر امشب چشم شب دوزم بر این خانه که باز آیی
نظر دارم که مَه باشد ، بر این فانوس و تنهایی
نمیخواهم:
گلی در سنگسارِ سایه ءی اسرار نمیخواهم
بتی بس
"علت" خطای آدمم ، بر نطفه انسانم کنند
Twenty-two-year-old birthday
قفس همیشه تنگ نیست وقتی تو آغوش منی
حصار اعجاز "تنت" وقتی که تن پوش منی
نازنین حالم ببین در بیکسی مستم خراب
اندوخته ام در این زمین،وهم و فصلی بی سراب
ای نازنین سازم ببین
Who knows, maybe "devil" was in love with "hava" Such a "Adam" to pay war
نه قسم خورده به قرآن،نه شکسته عهد و پیمان
گذرم به غم رسید و،گنه ای به جرم "انسان"
Patina to understand is that everyone can see yellow
زنگار در فهم و درک اوست که "همه"را زرد می بی
I need you and you live in the meadow just because I lived with the hope that maybe tomorrow you'll
حال خوش از بوی تو است،سلسله ی موی تو است
""این همه ابرو
excuse me....
so sorry....
I apologize.....
نه مرده ام نه زنده ام در این برزخ امید
جهان من بدون تو هرگز به خود الف ندید
نفس اگر پناه نیست برای قامتِ عمل
بزن تبر به ریشه ام برای غربت "غزل"
""یک جواب برای یغما گلرویی""
""از عشق دورادور معامله کنید""
این غزل نیست
این غزل نیست
این غزل نیست
این غزل نیست
((نوروز تان پیروز هر روزتان نوروز))
سال گوسفند است و گوسفندان شاداند
به گمانم که در ا
Inward......Inward......Inward
Opportunity Opportunity Opportunity Opportunity
Opportunity Opportunity Opportunity Oppo
Excellency
Excellency
Excellency
Excellency
God,How roguish & How drunk
Always when drunk,Head broke
We never Jersey from the start
But the l
***هرچه کرد با منِ شوریده همان دوست کرد..!!
دشمنان را دوست دار،با دوستِ نادان چه کنم؟***
من و تو:
تو دریا بینی و من مرغ پرواز
تو ساحل بینیُ من در پی غاز
تو از گرمی لفظ
میلاد
دل در تاب وتاب و دریق از این سرابِ لایقین
میلاد ما ه
بوی خوشت آمد ومست ز رخسارت شدم
جمله ز یاران کندم و دیوانه غمخوارت شدم
هر جا روم آنجا شوم مسکن
مرگ بر من گر اذان در حالِ مستی گفته ام
نا نجیب باشم اگر عیبی ز هستی گفته ام
از رکوع تا به
نی بزن تاری بخوان از سوز مستی تا امل
دست بگیر از نو به چنگ و کامیابی از عمل
تا که از حوا و آدم خشت
خاطره :
هنوزم وقتی که یادت می افتم/تموم جاده تکثیر رد پاهاته/تموم شهر خاطره میشن بامن/تاوقتی اسم تو
غافل بشدم از بد و بدتر بدیدم
دائم بزنم ناله ی ممتد ، بریدم
افسون گر قبله شهر شهره ی بدنام
سَرسَبز،سَرم سَبز،سینه بَسی سَرد
سَر سَبزتراز سیب،سینه کمی سَرد
سَرسام از این(سین)،(سین)است که
الا ای لولیان سرخوش می خوش ز این نوروزگاه
الا ای حافظان...
ای وارثان....
ای صاح
حاصل اين است خريداري نداريم
زنهار موريم ،ابريشم نبافي
کي را مطربي ميگفت،يکي را جرعه اي از عشق
دوتا مست غزلخواني،يکي محکوم درد عشق
همه نالان و آشفته
تا شقایق هست باید گریست..
دیگر تن فروشی بس است..
دیگر شفا و معجزه
در صد سیم و ز
بزن بر سر که تا مست شم
از این پیکر...
رها تر شم...
بزن برسر که جرم من..
یقین این بود..
هر سحر بی خبر از احوالم...گل من خیره به مهتاب مشو
تا که با اشک من از خویش رمیدی..
جرم زیستن بس همین مجنون شوی
شوق لیلی بینی و
محروم شوی
جرم زیستن یک سوال بی جواب؟
جرم زیس
تقدیم به تمام دختران و مادران زحمت کش این دیار
در کمان ابروانت جوششی از می بود
در خلوص..
و درکوع..
جامعه از می بود..
مس
در ترازوي قمر يک انجمن
در زمين و ز زمان يک ارجمند
در خيال خاکستري يک بي سخن
آري امزوز روز م
قبله به گمراهي مستي وزيد در طلب صبح پريشاني ام
دهکده ي سوخته در عيش باد داد نشان از غم پنهاني ام
شب بی مادری....
شب بیمادری را همچو یلدا میكنی یا نه
در عالم بهتر از مادر تو پیدا میكنی
چرخی زدیم و آخردر پایه اساسی نیست
این چرخش و این گردش بی او صفایی نیست
در جنگ قمر با شب اختر
به حرمت باران...
به آنچه که میبارد...
به دفتر خیسم...
که ز
مجموع ۱۰۸ پست فعال در ۲ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک