دوشنبه ۸ بهمن
اشعار دفتر شعرِ درویش نامه شاعر آرش غفاری درویش(منتظر)
|
|
خود کرده را تدبیری است...
|
|
|
|
|
«بی دلیل این تن امانت را کشید»
|
|
|
|
|
من نیست تر از آنچه که هستی هستم
هیچم که به جمع هیچ تر پیوستم
|
|
|
|
|
Please be careful of the rain
|
|
|
|
|
The cheapest talk....It is a mistake to say that
|
|
|
|
|
ماه پشت ابر می ماند:The moon stays behind the cloud
|
|
|
|
|
در آغوش باران تورا آفریدم
|
|
|
|
|
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
|
|
|
|
|
A drunken world is a world where you will see all the ugliness
|
|
|
|
|
هر ذره ی خلقت همه روزی شده نابود
بر بطن جهان دایه ای از میل بقا نیست
|
|
|
|
|
بیاموزید آدم را که از اول شود انسان
|
|
|
|
|
آرامشم عشقِ تو و، آرامِ جانم گوش کن
بر شانه هایم تیکه کن، این جمله را تکرار کن
|
|
|
|
|
کاین لباس فصل "عشـــــــــــــــــــق" به رنگ لودگی زند
|
|
|
|
|
ابلیس مست بی خدا گویی اذان را از بر است...
|
|
|
|
|
That remains the only lyric
And sings an ode better
|
|
|
|
|
"زاده ی مریم که عیسی شد ولی ناخلف فرزند آن یزدان منم"
|
|
|
|
|
اگر کژ زاده بودم خلقتم کن وگر نیکم درون آتشم کن
چه می ارزد بهای زنده بودن،
|
|
|
|
|
نمی مانم نمی مانی نمی ماند نمی دانی؟
نمی دانم نمی دانی نمی داند نمی مانی!!
|
|
|
|
|
من مسیحی نیستم عارف نیم نه خشت خام...!
|
|
|
|
|
I don't know the secret of my heart
I do not end in the destruction Night
|
|
|
|
|
Perplexity
He describes stunned stay
Because there is no sea in a small dish
|
|
|
|
|
"مقصود من"
من نگویم در خزانی چون بمانی سود من/آفرین گوی توباشم تو بمانی بود من/رفته بودم تا به مس
|
|
|
|
|
""نوروزتان پیروز و همایون""
باتاخیر و پوزش فراوان
|
|
|
|
|
•ای ناظرالناظرین ای طاهر و ای طاهرین
•ای ناصرالناصرین ای اول و ای آخرین...
|
|
|
|
|
"پنج"
به دریا بِنگرم کشتی و آن ساحل تو هستی
تو منزلخانه ی آن بی خدا
|
|
|
|
|
به هفت و هفت سوگند که من دیدم... که من دیدم
|
|
|
|
|
گر امشب چشم شب دوزم بر این خانه که باز آیی
نظر دارم که مَه باشد ، بر این فانوس و تنهایی
|
|
|
|
|
نمیخواهم:
گلی در سنگسارِ سایه ءی اسرار نمیخواهم
بتی بس
|
|
|
|
|
"علت" خطای آدمم ، بر نطفه انسانم کنند
Twenty-two-year-old birthday
|
|
|
|
|
قفس همیشه تنگ نیست وقتی تو آغوش منی
حصار اعجاز "تنت" وقتی که تن پوش منی
|
|
|
|
|
نازنین حالم ببین در بیکسی مستم خراب
اندوخته ام در این زمین،وهم و فصلی بی سراب
ای نازنین سازم ببین
|
|
|
|
|
Who knows, maybe "devil" was in love with "hava" Such a "Adam" to pay war
|
|
|
|
|
نه قسم خورده به قرآن،نه شکسته عهد و پیمان
گذرم به غم رسید و،گنه ای به جرم "انسان"
|
|
|
|
|
Patina to understand is that everyone can see yellow
زنگار در فهم و درک اوست که "همه"را زرد می بی
|
|
|
|
|
I need you and you live in the meadow just because I lived with the hope that maybe tomorrow you'll
|
|
|
|
|
حال خوش از بوی تو است،سلسله ی موی تو است
""این همه ابرو
|
|
|
|
|
excuse me....
so sorry....
I apologize.....
|
|
|
|
|
نه مرده ام نه زنده ام در این برزخ امید
جهان من بدون تو هرگز به خود الف ندید
|
|
|
|
|
نفس اگر پناه نیست برای قامتِ عمل
بزن تبر به ریشه ام برای غربت "غزل"
|
|
|
|
|
""یک جواب برای یغما گلرویی""
|
|
|
|
|
""از عشق دورادور معامله کنید""
|
|
|
|
|
این غزل نیست
این غزل نیست
این غزل نیست
این غزل نیست
|
|
|
|
|
((نوروز تان پیروز هر روزتان نوروز))
|
|
|
|
|
سال گوسفند است و گوسفندان شاداند
به گمانم که در ا
|
|
|
|
|
Inward......Inward......Inward
|
|
|
|
|
Opportunity Opportunity Opportunity Opportunity
Opportunity Opportunity Opportunity Oppo
|
|
|
|
|
Excellency
Excellency
Excellency
Excellency
|
|
|
|
|
God,How roguish & How drunk
Always when drunk,Head broke
We never Jersey from the start
But the l
|
|
|
|
|
***هرچه کرد با منِ شوریده همان دوست کرد..!!
دشمنان را دوست دار،با دوستِ نادان چه کنم؟***
|
|
|
|
|
من و تو:
تو دریا بینی و من مرغ پرواز
تو ساحل بینیُ من در پی غاز
تو از گرمی لفظ
|
|
|
|
|
میلاد
دل در تاب وتاب و دریق از این سرابِ لایقین
میلاد ما ه
|
|
|
|
|
بوی خوشت آمد ومست ز رخسارت شدم
جمله ز یاران کندم و دیوانه غمخوارت شدم
هر جا روم آنجا شوم مسکن
|
|
|
|
|
مرگ بر من گر اذان در حالِ مستی گفته ام
نا نجیب باشم اگر عیبی ز هستی گفته ام
از رکوع تا به
|
|
|
|
|
نی بزن تاری بخوان از سوز مستی تا امل
دست بگیر از نو به چنگ و کامیابی از عمل
تا که از حوا و آدم خشت
|
|
|
|
|
خاطره :
هنوزم وقتی که یادت می افتم/تموم جاده تکثیر رد پاهاته/تموم شهر خاطره میشن بامن/تاوقتی اسم تو
|
|
|
|
|
غافل بشدم از بد و بدتر بدیدم
دائم بزنم ناله ی ممتد ، بریدم
افسون گر قبله شهر شهره ی بدنام
|
|
|
|
|
سَرسَبز،سَرم سَبز،سینه بَسی سَرد
سَر سَبزتراز سیب،سینه کمی سَرد
سَرسام از این(سین)،(سین)است که
|
|
|
|
|
الا ای لولیان سرخوش می خوش ز این نوروزگاه
الا ای حافظان...
ای وارثان....
ای صاح
|
|
|
|
|
حاصل اين است خريداري نداريم
زنهار موريم ،ابريشم نبافي
|
|
|
|
|
کي را مطربي ميگفت،يکي را جرعه اي از عشق
دوتا مست غزلخواني،يکي محکوم درد عشق
همه نالان و آشفته
|
|
|
|
|
تا شقایق هست باید گریست..
دیگر تن فروشی بس است..
دیگر شفا و معجزه
در صد سیم و ز
|
|
|
|
|
بزن بر سر که تا مست شم
از این پیکر...
رها تر شم...
بزن برسر که جرم من..
یقین این بود..
|
|
|
|
|
هر سحر بی خبر از احوالم...گل من خیره به مهتاب مشو
تا که با اشک من از خویش رمیدی..
|
|
|
|
|
جرم زیستن بس همین مجنون شوی
شوق لیلی بینی و
محروم شوی
جرم زیستن یک سوال بی جواب؟
جرم زیس
|
|
|
|
|
تقدیم به تمام دختران و مادران زحمت کش این دیار
|
|
|
|
|
در کمان ابروانت جوششی از می بود
در خلوص..
و درکوع..
جامعه از می بود..
مس
|
|
|
|
|
در ترازوي قمر يک انجمن
در زمين و ز زمان يک ارجمند
در خيال خاکستري يک بي سخن
آري امزوز روز م
|
|
|
|
|
قبله به گمراهي مستي وزيد در طلب صبح پريشاني ام
دهکده ي سوخته در عيش باد داد نشان از غم پنهاني ام
|
|
|
|
|
شب بی مادری....
شب بیمادری را همچو یلدا میكنی یا نه
در عالم بهتر از مادر تو پیدا میكنی
|
|
|
|
|
چرخی زدیم و آخردر پایه اساسی نیست
این چرخش و این گردش بی او صفایی نیست
در جنگ قمر با شب اختر
|
|
|
|
|
به حرمت باران...
به آنچه که میبارد...
به دفتر خیسم...
که ز
|
|
|
|
|
در صليب و زنگ ناقوس کليسا
من خدارا ديده ام...
در نهيب ِط�
|
|
|
|
|
غلط کردم ،ندانستم..
ندانستم که آزادی...
غلط کردم که بد گفتم..
که از پاییز..بیزا
|
|
|
مجموع ۱۰۶ پست فعال در ۲ صفحه |