يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر آرش غفاری درویش(منتظر)
آخرین اشعار ناب آرش غفاری درویش(منتظر)
|
- "تو چه می اندیشی؟"
- من به عریانی و این بی برگی
- به سر سرخ و سفید و رنگی
- به درون مایهءی قلبی سنگی
- به افق یا که شبِ دلتنگی
- "تو چه می اندیشی؟"
- من در اندیشهءی این انسانم
- رخنه در قامتِ این ایمانم
- که نهان گشته عیان پنهانم
- جامه آغشته به خون ویرانم
- "تو چه می اندیشی؟"
- غنچه و سرو صنوبر بر دار
- شادی و مستی و می ناهنجار
- بلبل و نغمه سرایی غمبار
- زاین خرافات ازل دست بردار
- "تو چه می اندیشی؟"
- شوق شیرین نگاه باران
- به سر انجام نگون یا پایان
- به سبب نامهءی سهل و آسان
- به غلط بودن عشق از بنیان
- "تو چه می اندیشی؟"
- من به رویای طلوع خورشید
- در سرآغاز غروب امید
- به شبِ سرد و سیاه تبعید
- "آنچه در آیِنه می باید دید"
- "تو چه می اندیشی؟"
- به صد اندوهِ نگاهِ مادر
- به غمِ تلخ صدای خواهر
- سالها جنگ و پدر بی یاور
- نکند ساده عیان را باور
- "تو چه می اندیشی؟"
- این "حوا"و "آدم" و انسان نیست
- صحبت از قاعدهءی پیمان نیست
- شیخِ پاکیزهءی ما "شیطان" نیست
- این چونین کور و کر و عریان نیست
- "تو چه می اندیشی؟"
- که چونین هم قفس آزاد شدی
- عازم و همسفر باد شدی
- شعله ای بر تن بیداد شدی
- نعره بر دامن فریاد شدی
- "تو چه می اندیشی؟"
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.