يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر آرش غفاری درویش(منتظر)
آخرین اشعار ناب آرش غفاری درویش(منتظر)
|
عمو نوروز! نیا این جا... که این خونه عزاداره!
پدر خرجِ یه سال قبلِ شبِ عیدُ بدهکاره!
چشای مادر از سرخی مثِ ماهیِ هفت سینن،
که از بس تر شدن دائم، دیگه کم کم نمی بینن.
برادر گم شده پُشتِ سُرنگای فراموشی.
تن خواهر شده پر پر تو بازارِ هم آغوشی...
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست،
تا وقتی نونُ خوش بختی میونِ کوله بارت نیست!
عمو نوروز! نیا این جا! بهار از یادِ ما رفته!
توی سفره نه هفت سینه، نه نونه، نه پولِ نفته!
عمو نوروز! تو این خونه تمامِ سال زمستونه.
گُلُ بلبل یه افسانه س. فقط جغده که می خونه.
بهارُ شادیِ عیدُ یکی از این جا دزدیده.
یکی خاکسترِ ماتم رو تقویمِ ما پاشیده...
- در جواب باید گفت:
- عمو نوروز بیا اینجا که این خونه چقدر شاده
- پدر آسوده زیبا کنار ، گلشن و باغه
- نگاه مادرم هرشب به این ماهیِ هفت سینه
- که شاید منتظر باشه،شب عیدش چه دلگیره
- برادر گم شده پشت یه عالم عیدی با گونی
- تن خواهر لباس نو تو جشن و توی مهمونی
- توی این خونه ی امید همه چشم انتظار هم
- که شاید امروز یکی بیاد بشینیم ما کنار هم
- عمو نوروز بیا اینجا بهار یادمون هستش
- توی سفره هم هفت سینه یکم نونو کمی بخشش
- عمو نوروز تو این خونه تموم سال چقدر خوبه
- گل و بلبل تو ایونو فقط از عشق میخونه
- بهار و شادی عید غم و انگار دزدیده
- یکی گل های شادی رو سر ما پاشیده
- عمو نوروز بیا اینجا.....
- "آرش غفاری درویش"
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.