سه شنبه ۱۵ خرداد
|
|
نقاش
تو عمری گران،
صرف نموده بی گمان
|
|
|
|
|
می زند بر هم نسیمی گیسوان همسرم را ...
|
|
|
|
|
گفتی که ای یارم کشی ؟ چشم انتظاری مردنم
عاشق کنی زارم کشی ؟ چشم انتظاری مردنم
گفتی که زجرم می
|
|
|
|
|
در جای جای نقشهای صورتت عشقم را یافتم
در لا به لای قصه های عشق و با ورم با تو بودن را یافتمچشمانت ر
|
|
|
|
|
شبیه بغض های من
زمانه بی صدا شده
همه سکوت کرده اند
عالم پر از خدا شده
|
|
|
|
|
به رغم سخت گیری ،داعش آمد داخل مجلس
که من کوشیدم و ره بر دلت پیدا نکردم من
نه خال هندویان داری ،
|
|
|
|
|
در هوای خوش عشقت پر و پرواز کم است..
ساعت و ثانیه و لحظه دیدار کم است..
|
|
|
|
|
باردیگر قلب ما از درد تو بی تاب شد
|
|
|
|
|
شعـر میخواهم بگویـم بـاز هـم از چشـمِ تو
مـن خـدایم را به ایـن اوصـاف عبـادت میکنم
|
|
|
|
|
دکتر سلام! روح و تنم درد می کند
|
|
|
|
|
بگذار یکبار دیگر خوشه ی زُلال بلال
بر بام کعبه ات بروید .
|
|
|
|
|
غروب بی معرفت جمعه که می رسد
در همان خیابان باز راه رفتنت را،بر امواج بی حاصل نور، تداعی می کنم
|
|
|
|
|
مکن ترک خود آزاری
تو دور از چشم من تاکی هوای دیگری داری
|
|
|
|
|
That remains the only lyric
And sings an ode better
|
|
|
|
|
ـ پیری
ـ برنایی
ـ سیری
ـ گرسنگی
|
|
|
|
|
یادی از مظلومیت امام حسن (ع)
|
|
|
|
|
شدمیکعمرمندیوانهتو
توشمعومنشدمپروانهتو
|
|
|
|
|
دل به دريا مي زنم يك روز و مي آيم به شهرت نازنين
|
|
|
|
|
چون نسیمی هرزمان نزدم بیا،مرسی خدا
تا نپویم راه را تا نا کجا ،مرسی خدا
|
|
|
|
|
لطفا رمز شعر را پیدا کنید...!
|
|
|
|
|
تیر عشقت چون نشسته بر دل و ؛ هم جان من
نیک مهمانی رسیده بر سر این خوان من
|
|
|
|
|
ازسکوت ممتددیوار می ریزم بهم
|
|
|
|
|
در این شب خانه ما ، ترس و هراس می دمد
ولی نگاه گـــرم تو ، بوی انار مـــی دهد
گمان مکن که شهوت از
|
|
|
|
|
تا بـه کـی ایـن غـم هــجران تو را یـاد کـنم
دل خـویش از طـلب روح تـو آزاد کنم
|
|
|
|
|
روزی
غریبانه برای همیشه خواهم رفت
که دیگر صدایی نخواهم
داشت.مزاحمتی ایجاد نخواهم کرد
چه غریبانه
|
|
|
|
|
دل رامده به بادچومردان شهرمست
|
|
|
|
|
فرشته ی آرمیده در خون
چه کسی تورا مجبور کرد اینگونه بمیری
دیگرهیچ پرنده ای در این شهز نیست
|
|
|
|
|
این خاک همیشه لاله گون می ماند
از برکت انقلابیون می ماند
|
|
|
|
|
باران اگر گرفت بپرسید از او چرا
بر گریه ی شبانه ی من سر نمیزند
|
|
|
|
|
عشق پاک و زلال یعنی تو...
|
|
|
|
|
چه کوهی به چشم آمد و حسرتا که / همانند کاهی نسیمش ببُردست
|
|
|
|
|
مثل روز اول گم شده ای باز؟
|
|
|
|
|
ارتعاش عشق را بینی چنین است و چنان
|
|
|
|
|
امروز که از چشمه گذر خواهی کرد
|
|
|
|
|
در حدیثی حضرتِ احمد چنین گفت و نوشت
نامِ زن هایی که هستند برترین های بهشت
اولین زنْ فاطمه دُختِ
|
|
|
|
|
حـریمِ قبـله ی دل، صـادقـانـه!دُزدیـدنـد..........
|
|
|
|
|
دیوانه ی تو بسته به زنجیر می شود
|
|
|
|
|
گر چه ماه رمضان است اگر بر تب دل
می مرد افکن رنگین ننشانم چه کنم
|
|
|
|
|
عاشقم من عطش جان تو را می خواهم
بوسه از آن لب و دندان تو را می خواهم
به چه دردم بخورد ماه که در
|
|
|
|
|
در شگفتم از کسی که میبیند هر روز از عمر او کاسته میشود اما برای مرگ آماده نمیشود...
|
|
|
|
|
در دلم هلهله بر پاست........
|
|
|
|
|
درشامِ روزه داری و بر خوانِ مُرتضی/
شهدِ لبانِ غنچه ی فردا مرا بس است
|
|
|
|
|
یه کمی واژه فقط
با
یه مداد
می تونه منو ببره به هوای باد
برم تو
|
|
|
|
|
چندگاهیست که در خلوت تنهاییم
|
|
|
|
|
آفریدگارا :
خلاء معنای تفکر جامعه ی ما را
با معنای واقعیّت معنویّتت پر گردان .
|
|
|
|
|
زخمم بزن..!این زخم ها خوبه
وقتی به تو نزدیک تر میشم
پروانگی کردن چقد زیباست...
با تو...توو این رو
|
|
|
|
|
داعش سگ هاری که بی محابا گاز می گبرد
|
|
|
|
|
گرچه شهر تو پر از گشت و پليس و پاسبان و قاضي است
شهر، زير پاي تو جايي براي عشوه و طنازي است
|
|
|
|
|
هم
نشینم عشق را
سر پیچ همین کوچه عشق
من به عشق رخ تو در گیرم
ماه از آن چشم سیاهت
به شبم می بارد
|
|
|
|
|
این هم یک نوع مناجات است تقدیم عزیزان میکنم
|
|
|
|
|
صحبتِ روشن ،سرودِ نور می خواهد دلم
|
|
|
|
|
.....درد اولین نگاه همیشه عمق ذهن مرا میلرزاند
خسته ام آنقدر خسته که
گذشته ات را بغل کرده ام
گذشت
|
|
|
|
|
تخت جمشیدم! عجب مخروبه ای ویران شدی
...
|
|
|
|
|
حرفم نفس گیر است با من واژه یاور نیست
در سینه ام چیزی کم از دریا مضمر نیست
|
|
|
|
|
قـــــلم صـــــاف
خداوندا میان عشق و عاشقی رازیست
جوابش رانمیدانم
|
|
|
|
|
برایت ایستادم چون چناری در خیابانها
که کج شد شاخه های باورم از بادو توفانها
عزیزم ماه می میرد
|
|
|
|
|
دلداده ی فضلیم و کرامت، تو چو عشقی
|
|
|
|
|
نماز و روزه اگر حرمت مسلمان است ...
وفا به عهد نکردن سقوط انسان است .
|
|
|
|
|
بخندم به نبض کدوم ثانیه؟
ب سردی دستایه بی حاصلت!
|
|
|
|
|
مشکوک که می شوی
گربه ی دسوار حاشا می شوم!
|
|
|
|
|
ندارد حال خوبی – حال من وا
|
|
|
|
|
این باد سرگردان عاشــق بید می خواست
|
|
|
|
|
وقتی سر انگشتان شب می چکد
و فشرده می کند فضای تهی از تورا
قطره قطره ذوب می شود، برف درونم
و
|
|
|
|
|
خدایا به انجیل و تورات و قرآن
به شورت به شعرت و هم شمس ایران
به نورت به صوتت همه عشق و عرفان
ز
|
|
|
|
|
من دوست دارم در جوار
فوّاره های معلّق بنشینم
|
|
|
|
|
(به مناسبت حادثه چهارشنبه سیاه،عزیزانم که جز اشک چیزی بیش
برای گفتن ندارم
و سالها تا عاقبت
برایشا
|
|
|
|
|
راه خود هموار کن همراه شو
راه دشوار است دل را یار شو
در طریق عاشقی راهی بجو
همدم و همراه آن دردان
|
|
|
|
|
من سکوتم
خود شعرم که نخواندست مرا هیچ کسی
|
|
|
|
|
شعر خود را میفروشم چاره جز این کار نیست
واژه ها شرمنده ام اینجا دگر غمخوار نیست
بر بلندای هنر
|
|
|
مجموع ۱۲۴۵۰۶ پست فعال در ۱۵۵۷ صفحه |