شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ ره عشق شاعر محمد شمس باروق
|
|
مترسکی برای خلق...
ببخش که من جغدم
|
|
|
|
|
مامور نظامت مزن ای غافل مزدور، بپا
این حافظ ناموس تو وجان عزیزت همه جا
|
|
|
|
|
جاده است این، یا که جولانگاه مرگ؟
|
|
|
|
|
جاده است این، یا که جولانگاه مرگ؟
بر تنش افتاده انسان برگ برگ
|
|
|
|
|
نرو، نرو، پرستوی دلم
این پاییز را با من بمان
شاید بهار دیگر نباشم
|
|
|
|
|
من زخم خورده به ترحم تو دگر نیاز نیست
خیرات از شما کم نرسیده لطفا کرم مکن
|
|
|
|
|
خداوندا من از مکر و حلیه ابلیس می ترسم
از غذای شب مانده و سوپ سرد می ترسم
چو پروانه "بر گرد و
|
|
|
|
|
تا که خورشید بر آمد نمازم به قضا رفت
از من که جدا شد ندانستم به کجا رفت!
پشت سر سراسیمه دویدم تا
|
|
|
|
|
مواظب تنهایی خودم هستم
چون شما برای آن خیلی زحمت کشیده اند
|
|
|
|
|
کوچه ما بعد رفتنت
از خاطره ها خالیست
|
|
|
|
|
بیمه عمر
پدر بود ، پدر همسایه
تا در ۹۰ سالگی
زیر چرخ پرادوی سیاه
رقص عمر نماید
|
|
|
|
|
به خدا عشق سالها به زنجیر شدنش می ارزد
به مجنون گو وصل به دلگیر شدنش می ارزد
|
|
|
|
|
بعد از تو دگر زخم دلم تیمار نشد
دریاب مرا مادر بعد تو پرستار ندارم
|
|
|
|
|
ستاره اقبالم ، شب تو را مثل ماه می کرد
زیبای خفته، تقدیر همیشه بدنگاه می کرد
دورم از تو ای گل ز
|
|
|
|
|
در محکمه عشق به رفع اتهام تبصره نیست
گره میزنم دلم را به طناب دار کیفری ات
بلبل آوازه خوان
|
|
|
|
|
بالای برجک ، سرباز دور از مادر پریشان است
دلش غمگین و فکر بارش های بارانست
صدای آروزها می آید ا
|
|
|
|
|
همسرم دوستت دارم نمی گوید
|
|
|
|
|
از چیزی بدتان نیاید بر سرتان می آید
|
|
|
|
|
شعر در مورد زندگینامه پدر من است
پدر شهید ،شاعر قاری و مفسر قرآن
کشاورز نمونه ، مردی تمام و کم
|
|
|
|
|
حضرت خود به دنبال ما می گردد
|
|
|
|
|
مهربانا، معوشقا ، معبودا
بفرما، به شهر ما
به بارا ، باران
|
|
|
|
|
سرودی نوحه سرد بر پیکرم را
|
|
|
|
|
گردش چرخ گردون ما را وفا نکند
خوش دارم بعد من به قبرستان نیاید
|
|
|
|
|
شمس تا کی دایره دوار به دور حرم یار
به طواف خانه علی رو وقت احرام می رسد
|
|
|
|
|
گل های بهاری آگاهند که غمی در سینه دارم
بلبلان مست می دانند چه سوزی برلب دارم
ستاره های آسمان
|
|
|
|
|
در استان کوییت تنها سوار عشقم
من مشق عشق کردمَ حرمان عشق من رفت
|
|
|
|
|
بداهه ای تقدیمی به امام عصر و مولی امام سید علی
|
|
|
|
|
برفرق شکافته علی باید گریست
|
|
|
|
|
به یاد دوران کودکی و نوجوانی که تعدادی از یارانم به عشق امام و وطن در کنار سردار باکری و لشگر ۳۱ عاش
|
|
|
|
|
یادی از مظلومیت امام حسن (ع)
|
|
|
|
|
داعش سگ هاری که بی محابا گاز می گبرد
|
|
|
|
|
عشق به حسین به عالم بس است وبس
|
|
|
|
|
عشق و مستی و ارزش عشق مافوق ارزش هاست و هر کس لایق عاشق شدن نیست
|
|
|
|
|
انتظار لحظه به لحظه مهدی موعود
|
|
|
|
|
به یاد مردم عزیز شهرم و شهدای شهر باروق
|
|
|
|
|
پس از رحلت پیامبر مهربانی فاطمه با علی وداع می کند
|
|
|
|
|
لحظهای آرام گیر در تلاطم این روزگار
من گناهکارم عذر شرمندگی شرمسار
ای پرنده آستان خواهی حیات
|
|
|
|
|
خواهم تورا به کاسه غزلی مهمان کنم
|
|
|
|
|
راه بر من نبند بگذار بروم
|
|
|
|
|
در سوگ آتش نشان های شهرمان
|
|
|
مجموع ۸۱ پست فعال در ۲ صفحه |