یارب تو هم از ما یاد نما لحظه به لحظه
در این دمادم کن رفع بلا لحظه به لحظه
شب فراق تمام است شوق وصال می آید
فردا خورشید شود هویدا لحظه به لحظه
عشاق با نرگس مست حدیث هجرتوگویند
چشم یاران مانده به کربلا لحظه به لحظه
درب قفس هم چنان بسته روی سار مست
در حسرت پرواز تا هما لحظه به لحظه
صدا می زنم تورا هر دم با شور مستی
دل جواب می خواهد آشنا لحظه به لحظه
از بس گنه کرده ایم شرمنده روی ماه تو
دست هایم خسته از دعا لحظه به لحظه
بیا که گیتی در انتظار دیدار وجود توست
عالم منور شود از نور شما لحظه به لحظه
فضای هستی غم گرفته فریاد بر این ظلم
یاران همه از تو رضا لحظه به لحظه
بی دعای تو نفسی نیست دمی در هستی
هستی منتظر نفس مسیحا لحظه به لحظه
به هر طرف رو کنم جلوه جمال تو بینم
غایب از نظزتورا تماشا لحظه به لحظه
رمز بقای تو مروه ای صفایی در دلم
لبریزم زمزم از تو شفا لحظه به لحظه
درکوچه های مدینه مادری پهلو شکسته
به انتظار نشسته زود بیا لحظه به لحظه
تو راز نا گفته هستی تو نوری از خدایی
فراق به سر آید چهره گشا لحظه به لحظه
محمد شمس باروق
مناجاتی زیباست