صلی الله علیک یا ضامن آهو یا امام رئوف
سلام مجدد
ردیفِ ( کرد ) همسانی اوزان ابیات را به هم زده است .
تا جایی که ممکن بود و به نظرم از نقد می رسید نوشتم ولی خب هرچقدر از لحاظ ساختاری ویرایش شود باز هم شاید جا دارد :
( شوقِ ) امام هشتم .. عاشقترم (من) از پیش
بیگانه ام ز هرکس ، بیگانهتر ( من از) خویش
عزمِ (زیارَتِ ) او ، در سر فتاده ( قلبم)
پای پیاده با سر مرهم به (این دلِ ) ریش
( با ) مرکبِ سلیمان ، ( با بادپاییِ جان )
کشکولِ (حب به دوشم) ، دل ترک کرده تشویش
یاهو کنان( به مستی) ، آیم سوی خراسان
صدمنزل ار (طریق) است ، ( طیکرده )همچو درویش
از بیستون و از ری .. تا وادیِ ( غزالان)
در سبزوار ، قدمگاه ، زرعِ زمین کند خیش
تا بذری از محبّت در دل بکارم (آری)
چون کندوانِ زنبور ، مملو ز (نوشِ) هر نیش
( کامم )بجنبد ( از )جای ، دُرّ آورم به تسبیح
هر حرفی از زبانم (برهانِ من در این کیش)
سیر و سلوک ( و باوَر ) ، دل سرخوش از طوافش
(اِذنِ ) سلامِ طوس و ( احوالِ روحم پریش)
همچو ستاره در روز (مَحوِ تبِ جمالش)
(خورد ) و خوراک و روزی صدسفره ( آوَرَد) پیش
تا ریزهخوارِ خوانَش .. مِی نوشم از شرابش
مست و خرابش شوم بر ساغرم (کشد) بیش
هر ( باده ای) ز دستش وَجدی به جانم افکند
عقلم به جوشش آورد افزونِ ( صولتاندیش)
باشد به جایِ ایشان مردافکنی بنوشم
بر جامِ ( مَهجبینی گِرد آمده دراویش)
شاید امامِ معصوم در غربتم نمیرد
وین مقتلِ خراسان پردیس (سرخِ) تفریش
شرمندهی مادرش ... ما فارسیان نباشیم
وین حیله بر قتلِ عشق ( مکّاره گرگِ رومیش)
مولای ما شیعیان ... دلدادهی کوی ماست
کعبه بپا میکند خضراست و (فکرِ سبزیش)
این ( بضعه ی مصطفی) ، (جگرگوشهی) زهرا
در خاکِ طوس آرمید ، (حقآ که ) فخر را کیش
راضی به امرِ یزدان ، شهدِ شهادت به کام
خورشید و ماهَم شود از من گریز تشویش
( ای ) رامیارِ درویش خام و مریدِ مولا
سر بر سجود آور ( شعرت به اجر شد فیش)
در پناه حق
درودبرشما
بسیارزیبابود
ماجورباشید