مسخر رام ماست ماه و ستاره
کنیم شق القمر با یک اشاره
مگر نه پیرو ختم رسولیم
چرا زندان کنیم بر خود اجاره
بیا تا راه حق در پیش گیریم
چه کم داریم دگر از خاله طاره
چنان باش خاله طاره در پی ات باد
که عُقبا بر تو گردد هم قواره
مترس از روزی و از مال دنیا
خرابی آورد افزون فواره
بساط زندگی در دست یار است
که باد بر منکرش واجب کفاره
کفایت شهرتی بهلول داری
چنان هارون نداری در کناره
اگر هارون ما هامان شود باز
بیاید موسی عمران دوباره
زند بر فرق هر هامان و فرعون
عصای موسوی فرصت شماره
اگر با حق درآویزد فریبرز
بداند چوب حق آهنگ نداره
مخور غم، بار غم بر خاک بگذار
که ناظر بر جهان پروردگاره
ببیند هرچه باید خوب و بد را
جهانی محضر و او در نظاره
مکن کفران نعمت، نعمتش را
خلاف واقعه جبران نداره
بیا بهلول که با هم یار گردیم
به سایت شعرناب ماندن قراره
به همراه هم نفس خوانیم خدا را
به وجد آریم منو تو هرچه یاره
فریبرز در تلاش نشر علم است
ندارد باکی از دارالعماره
درودبرشما جناب رامیارعزیز
زیباوحکیمانه قلم زدید