سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        در آن شب...

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۱۳ شماره ثبت ۱۳۰۳۷۲
          بازدید : ۹۹   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        تمامِ ابرها را با هم امشب آشتی دادم
        که باران را به شیرینی ببارانند ، فرهادم !


        به گوش باد گفتم تا بگیرد دستِ هر ابری
        زند رعدی بَرد این بیقراری ها و بی صبری

        نوازش های باران خورد  روی گونه ام آرام
        چکاندند ابرها هر قطره روی این در و این بام

        کنار نردهٔ ایوان دو چشمم کوچه را پایید
        دوباره قلبم از اینکه تو می آیی به خود لرزید

        به هر قطره ، تپش های دلم میرفت بالاتر
        رقیبِ هم دل و باران شدند از عشق والاتر

        صدای شرشرِ باران هوایی کرد این دل را
        میانِ سینه شد باز آتش عشقت چنین برپا

        به گلدان ها نوید دیدنت دادم به شیدایی؛
        شکفتند از نشاط من ، شده حالم تماشایی

        در این حال و هوا یک شامِ پاییزی فراهم شد
        بساطی در طبق چیدم وَ چایِ طعم هل دم شد

        به تن کردم همان پیراهنی که دوستش داری
        به رنگ قرمز و سبز و سفید  آبیِ زنگاری

        که رنگارنگِ هر برگش ، عروس فصلها دارد
        به رویش نم نمِ باران مداوم بوسه میکارد

        پلی کردم امیرِ بی گزندِ چاووشی را تا ؛
        به آهنگش به رقص آرم همه گلهای دامن را

        هزاران قند در دل آب میشد از خیال خوب
        هزاران فکر منفی رفت از این کاشانهٔ آشوب

        به موهای فرم سنجاق کردم چند نیلوفر
        فراوان رز قرمز پیش پایت می کنم پرپر

        شتابان سمت گوشی میروم با عشق و لبخندی
        بگویم آمدی پشت سرت در را که میبدی ؛

        بیاور با خودت یک مشت خاک از نم نمِ باران
        به یاد روزهای آشنایی تا بگیرم جان

        تماسم را جوابی نیست پشت بوغِ اشغالم
        نشستم با ترک های دلم مشغولم و لالم 

        دلم خوش بود میآیی تو هستی و شراب و من
        ندانستم به این آشفتگی ها ، میزنی دامن

        دوباره "پونه" ای بی رنگ و رو و بی تب و تابم
        دوباره سر به روی شانهٔ خود می رود خوابم
         
         
         
        افسانه_احمدی_پونه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۱۶
        پر احساس و زیباست خندانک خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۰۸:۲۶
        درود بر پونه بانوی زیبا نویس..
        زیبا به دل نشست..
        خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۳۶
        باعرض ارادت
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        همیشه سربلند وبرقرار باشید
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره صدری
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۴۸
        درود بر شما پونه بانوی عزیز خندانک
        اشعار شما رو دنبال میکنم
        وهمیشه آثارزیبا وقوی از شما میخوانم
        ولی کاش جوابگوی مخاطبینتان باشید عزیزم
        شعر با مخاطبینش زنده است
        جسارت منو ببخشید البته خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2