سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 20 بهمن 1403
    10 شعبان 1446
      Saturday 8 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر آيه‌اي از قرآن، خزينه‌اي از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را که مشغول خواندن مي‌شوي، در آن دقّت کن که چه مي‌يابي. امام سجاد (َع)

        شنبه ۲۰ بهمن

        پرسه های بی تو

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر نثر و انواع آن

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۷۴۳
          بازدید : ۵   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        چه بیهوده میانِ
        کوچه های شهر می گردم

        چقدر تنهایی ام
        سر می رود از صبر و
        جای خالی ات را
        باز با بغضِ تب آلودم
        به دوشم می کشم تا که
        خیالم را نگیرد از تو و یادت

        چقدر این شهرِ
        سر تا پا شلوغ
        عطر نفس های تو را کم دارد
        ای آرامش محض و عزیز من

        خیابان ، کافه ، حتی !
        جای دِنجی بی تو دیگر نیست
        تا خالی کنم خود را 
        برای لحظه ای از این همه
        دلتنگی و پوچی

        چه سرمای بدی دارد
        نبودت !
        لا بلای این همه
        بیگانگی با خنده های
        تلخ و مصنوعی

        هوا ، خورشید ،
        گلها هم
        ندارد ذوق و زیبایی
        برای من !

        نمی خواهم به پروازِ پرنده
        در میان آسمانِ آبیِ
        این شهر ، که با تو
        جای جایش را زدم پرسه!
        نگاهم را بدوزم لحظه ای حتی

        تو را کم دارم امروز
        از تمام لحظه های تلخ
        بیزارم از این تنهاییِ بی تو

        هنوزم از 
        زمستان
        چند کوچه ،
        چند روزی باز مانده !
        چه سوزی میرود
        در بند بند 
        استخوان هایم
        از این سرمای
        جانفرسای تنهایی

        نخواهد رفت از یادم
        تمام خنده های گرمِ تو
        وقتی برایم فرفره رنگی خریدی
        تا کمی با کودک شاد درونم
        کودکانه شاد باشم .

        ولی حالا
        لبوی داغ و قرمز هم
        ندارد رنگ و طعمی
        با همه شیرینی اش
        بی مزه و تلخ است

        چقدر این زندگی
        تلخ است
        چه سخت است این
        نفس ها را
        بدون تو کشیدن
        در میانِ سینه ی
        تبدار و بی محرم

        و من بی تو
        تمامِ چای های بی تو بودن را
        نشستم روبروی صندلی ات
        تلخ تر از روزِ دیگر سرد می نوشم




        افسانه_احمدی_پونه

        ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─


         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        افسانه احمدی ( پونه )

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2