سه شنبه ۱۹ فروردين
اشعار دفتر شعرِ همزاد شاعر فهیمه طیوری
|
|
من دل بسته ام به خدایی که
جز او نیست معبود در هیچ جایی
|
|
|
|
|
حیف روزهای خوبی...که حسرت شد
|
|
|
|
|
قسم میخورم تا ابد عشقتو با نفرت تو جا خالیا پر کنم
|
|
|
|
|
دنیای من جدی تر از آن بود که ...
|
|
|
|
|
ته قصه ما اینه
جدایی قسمت ما نیست
حریف قصه ای میشم
که توش یک زن تنها نیست
|
|
|
|
|
آخرین بار که منو بوسیدی _ پشت گوشی تو دل شب بود
|
|
|
|
|
جهان خسته س از این حقه
از این زنی که بی حسه
تمام دلخوشیش اینه
که تو خواب تورو میبوسه
|
|
|
|
|
من رفتم تا با تمامت سهم اون باشی ..... مگه میشه عشقت رو با کسی شریک باشی .
|
|
|
|
|
من همون گلیا مارکیزوف تو کرملینم
که واسه عشقم به تو جونمم میدم
|
|
|
|
|
دخترک تن میکند رخت عزا ...
|
|
|
|
|
لبات رو لباشه خدایا ببین ......
چه حس قشنگی برام درد میشه ....
|
|
|
|
|
تو چشمات حلقه مرگه
ب یک مردن نیازمندم
ب داری که تو چشماته
منه حلق آویز پایبندم
|
|
|
|
|
تو هر ثانیه ب لبخند عکسایه تو برمیخورم
|
|
|
|
|
بعدتو حادثه میشد گریه هام
|
|
|
|
|
بخندم به نبض کدوم ثانیه؟
ب سردی دستایه بی حاصلت!
|
|
|
|
|
یه چراغ سرخ تو جاده
که هر راننده ای بهش فحش داده
|
|
|
|
|
جای خالیت روی نئش این واژه ها تا همیشه پابرجاست.
|
|
|