سه شنبه ۲۹ خرداد
|
|
شاعر بیت بیت تو مفلس واژه می شود
|
|
|
|
|
ديرگاهيست تَنَم ، سوزش ِ تَركه ي تر ميخواهد ...
|
|
|
|
|
..........
تقديم به امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
|
|
|
|
|
هر زمان عشق تو را دیدم و تطهیر شدم
لحظه ای بود و همان لحظه ز خود سیر شدم
گفتمت دارمت ای دوست، عزیز
|
|
|
|
|
آنرا که تویی تاج سرش من بودم / آرامش وقت کِسِلش من بودم
شکوه نکنم از تو که بی تقصیری / آنکس که
|
|
|
|
|
دوستتدارم اما تو اينجا نيستي
|
|
|
|
|
با خدا همنشين گشته روحم
از سحر تا افطار غرق دعام اينچنين
سخن مي گويم با خدا سر سجاده ام
به قرآ
|
|
|
|
|
کو از آن لحظه که
شاعر میگفت
" یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم "
|
|
|
|
|
دوکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
چشمان ات
لانه ای است
دراوج بی پناهی ام
نازنین ام!
بااشار
|
|
|
|
|
بیا به سازمن
ای پری چهر هم ساز من
|
|
|
|
|
شاید همان یک ماهگی عاشق نباشم
|
|
|
|
|
آنچه باید برکشم جام است جام شوکران
من به فکر نازت و نازت کشیدن نیستم
|
|
|
|
|
من بهمن ام همواره از کوهی سرازیر
تو جاده ای با پیچ و خم های نفس گیر
|
|
|
|
|
***بغضم سرطانی شده اعجاز کن امروز...***
|
|
|
|
|
نيناي قلبم
درون شعرهایم
مثل طول خیابانی بلند
|
|
|
|
|
رسید از ره مه خوب خدایی
تو ای صاحب زمان مولا کجایی
|
|
|
|
|
دل زِ من و مَن ز ِ دلم بی خبر
من که دگر هر چه غم است از بـَرَم!
|
|
|
|
|
کسانی که بهشت را
بشارت می دهند
|
|
|
|
|
بیا ای من تو من هستی که به آیینه پیوستی
زلال و صاف همچون
|
|
|
|
|
خیره مانده ام
به آسمانی که
باران را با منت
|
|
|
|
|
كنم قصه ام را كنون بازگو/
كه شايد بداني قدر اين قصه گو
|
|
|
|
|
تو
نباید زمین گیرشوی
بایدزمستان را
پشت سربگذاری
برخیز
مثل درخت ها
بهار
دست هایش را تکان می ده
|
|
|
|
|
از دوستی باید بگویم دشمنی در طالع من نیست
در خون من گل واژه های عشق ورزیدن فراوان است
|
|
|
|
|
خدا عدالتت کجاست عدالتت همش اینه
|
|
|
|
|
چشم فقط
از چار چوب پنجره بیرون می زند
و صورت به روسریم دخیل می بندد
|
|
|
|
|
هنگامِ صیام است و قیام است سحرگاه
افشان نمِ اشکی که شَبَت را سحر آمد
|
|
|
|
|
یالِ ریخته بر گردنِ ستبر...
|
|
|
|
|
یک نفر دارد به عشقـت باز هوهو می کشد
شانه کم آورده... از نازی که گیسو می کشد
|
|
|
|
|
من که خودم نیستم ای جان تویی
|
|
|
|
|
*** در ضریح حرم چشمانت ***
******************************
امشب این چشم بسی توفانی است
در ضریح حر
|
|
|
|
|
به چشمان سحر،باج باید داد
برای لحظه ای لبخند
که بر چشم گُلی کارد
|
|
|
|
|
تو با پرواز می مانی، من از تکرار می پوسم
به خوابت هم نمی آید شبی فریاد ناقوسم
|
|
|
|
|
چون ز غفلت پای مجنون رفت بر سجاده ای
گفتش عابد کوری،ای ژولیده یا دیوانه ای
گفت مجنون گر ندیدم کور
|
|
|
|
|
شعر ،
نگاه توست
که
به چشم برهم زدنی ، مرا عاشق میکند...
|
|
|
|
|
خوب شد ،
پروانه هــای ِ خیال
|
|
|
|
|
کمک آنگاه با ارزش است که به موقع باشد
|
|
|
|
|
عمر ، بیهوده عجب ، در هوس ِ یار گذشت
|
|
|
|
|
من آن تنهاترین مَردم هَـــــــمی دانم نمی دانی
کنار من که پُــــر دردم تــــــــو هم یکــــــدم نمی
|
|
|
|
|
محببتت توی دلم زندونی شده
|
|
|
|
|
به مناسبت ماه مبارک رمضان،
ماه عبادت حقیقی و بندگی،
ماه حضور دل و معرفت
|
|
|
|
|
جایی برای ما که در این داستان نبود
دنیای دیگریست در آن سوی ابرها
|
|
|
|
|
چندین ترش رویی چرا برخیز و نزد ما درا
یک سو بنه اندیشه را بنشین کنار ما هلا
|
|
|
|
|
زیر زمین مرا به سوی خود می کشاند
|
|
|
|
|
هیچ مزدی من ندیدم از وجود کار خویش
چونکه در انجام آن ا
|
|
|
|
|
فیلتر چند سایت مستهجن
کاهش نرخ مرغ ماشینی
کاور آلبوم جدید ابی
سالروز عروج آوینی
|
|
|
|
|
خستــــــــــــــــه از روزمرّگی هایم ، پـــر و بــــال تحولم بدهید
روزگارم چه سخت می گذرد ، شور و
|
|
|
|
|
بي تو باغ دلم شوره زار است ،
با تو صحراي دل لاله زار است...
|
|
|
|
|
دلم خون است
فضااین جا دگرگون است
واشک من روان چون رود جیحون است
حقایق خـــــــــــفته در بستر مثا
|
|
|
|
|
دنیا دیگه بسه گلم
دیگه بهونه هی نیار
این روزگار کوفتی رو
بروی من یکی نیار
|
|
|
|
|
وقتی خروسان بانگ میزدند
چینه دانشان انباشته از ساچمه ها میگشت
وقتی کبوتران به پرواز می آمدند
|
|
|
|
|
چون رود همرازیم با راه تا دریا
|
|
|
|
|
عشق است نژادِ من و یکسر خطِ بطلان
جز عشق، به رویِ همه ،اَنساب گرفتم
|
|
|
|
|
به حجم یک خواستن
میهمان دلم شد...
|
|
|
|
|
اي آنكه بردي از دلم گلواژه ي صبر و قرار
|
|
|
|
|
سوختم تا که از این سوختن آغاز شدم
گوشه ی میکده از عشق تو ابراز شدم
|
|
|
|
|
میرسد ماه خدا ، ما را خدایی می کند
ای عجب آن بنده که از او جدایی می کند
|
|
|
|
|
روزی که خورشید نای طلوع کردن نداشت
ماه چادر خود را به سر کشیده بود
|
|
|
|
|
در جزر و مد دریای بیکران احساسم
|
|
|
|
|
من اهل قمم فاطمه ام دار و ندار است
این درّ گرامی به سرم سایه گذار است
|
|
|
|
|
دختر زیبا
منرا با نگاهت مست کن
منرا غرق عطر تنت کن
دختر زیبا ..
انقدر هوشیار نبودم بینم دو چ
|
|
|
|
|
دلم واسه بهشتت تنگ شده خدا
|
|
|
|
|
گه قسم بر لب زيتونى و گه گندم را
بر لب آدم و حوا و پريشان
|
|
|
|
|
آبها از آسیاب افتاده اند
سالهااماتودرراهی هنوز.
|
|
|
|
|
نصیبم کن در این ماهت شهادت
|
|
|
|
|
باید از صبرت بسازم یک غزل مادر بزرگ
|
|
|
|
|
در
پس
سوسوی هر چراغ
ریسمانی است
رو به اتمام
|
|
|
|
|
آندم که آفتاب عشقم ، بر لب بوم تو نشست
شادمانی از کوی دلم گریخت ...
و آن سان که رمز دلم را بر تو
|
|
|
مجموع ۱۲۴۸۲۷ پست فعال در ۱۵۶۱ صفحه |