سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 22 ارديبهشت 1403
    4 ذو القعدة 1445
      Saturday 11 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۲۲ ارديبهشت

        هلال ماه

        شعری از

        مازیار ارجمندیان (شاعرهمدانی)

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۳ ۱۹:۱۸ شماره ثبت ۲۷۵۳۵
          بازدید : ۴۱۲   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مازیار ارجمندیان (شاعرهمدانی)
        آخرین اشعار ناب مازیار ارجمندیان (شاعرهمدانی)

        ((هلال ماه ))
        روزی که خورشید نای طلوع کردن نداشت
        ماه چادر خود را به سر کشیده بود
        در بین آسمان ، ماه بود و یک ستاره ای
        یک ستاره
        پرشراره
        گاه می کرد بر ماه نظاره
        ماه در دست داشت اسناد آسمان
        این فدک یا آسمان یا کهکشان
        طالبانی داشت از قوم بی حیا
        رهبران قوم بی شرم و حیا
        آن صحابه آن یاران بی وفا
        وقت عبور از کوچه شر و بلا
        دید ماه و ماه پاره را
        با کنایه رو به سوی ماه کرد
        لعن و نفرین بی حیا بر ماه کرد
        ناگهان آن بت پرست، یک نعره زد
        بر رخ ماه علی ، او حاله زد
        ماه پشت آن حاله نهان شد بعد از این
        گفت چنین مه پاره با قلبی غمین
        مادرم را وحشیانه می زدند
        بدتر اینکه ، بی بهانه می زدند
        حال چند روزی است آسمان تاریک شده
        آن هلال ماه چند روزی است باریک شده
        حال قاتلان در میان کوچه ها
        هر کدامی که بیند مرتضی
        با طعنه گوید این سخن
        هان ای مرتضی ، ابالحسن
        ما شنیدیم همسرتو بستری است
        غم به دل تو ره مده ، او رفتنی است
        سالیان بعد ، از آن ماجرا
        بود پهلوانی در خانه شیر خدا
        پهلوانی یکه تاز و بی قرین
        در رشادت همچو مولایم امیر المومنین
        ناگهان آگه شد ازآن ماجرا
        فهمید عباس ، داستان کوچه را
        ناگهان بر دست بر قبضه شمشیر خود
        گفت می کنم عالم را همه زنجیر خود
        گفت زینب یا اخا، در گذر زین ماجرا
        کن فراموش داستان کوچه را
        گاه پیکارتو باشد کربلا
        گیر آنجا انتقام پهلو را
        شاعر : مازیار ارجمندیان
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0