پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
عشق را پنهان نکن
ملحفه ها را بهم بریز ،
مرا ببوس
تا کارگران شرابخانه ها به خواب روند..
به من خیره بمان
.
.
.
-به نام شریعه ی چشمهایت
اِنَّک تَری و لا تُری..-
دستهایم را بگیر
تا دریاهای آبستن خواهم دوید ..
دسته های پرنده از عطر تنت خواهد پرید
سیگارم را روشن کن
بهار به اعتدال نفسهای تو آغاز میشود
الیاف زبر سیسال روی مچهایم میخزد
شکوفه های گیلاس در کفشهایم ریشه میکند
وقتی پس از هزاره های کهن
دهانت بوی ابر و باروت میدهد ..
و باد
جنین کوچک عشق ،در میان دستهایتست
با من گریه کن،،
در شب آواز های بومی رویا
برایم شعری بگو
با پیراهنی از مرزهای خیس
پر از لمس لخته های ستاره و افسون
همچنانکه که سوگند میخوریم
به خوی امن آهوان احتمال
تو را خواهم خواست
با گلوی جبری خونالود
و درون غلظت معبدی تازه فرو میروم
باسمه های آبی آسمان میلرزد
روبانی از سوره ی نیلوفر به موهایم میپیچد
بوطیقایی کلمه
به شمالانگی انگشتهایم رخه میکند
و این
نخستین شعر زندگیست!
تو را بوسیده ام
.
.
.
اقنوم آتش لبهایت را ..
و لکه های سینوسی سرخ
از تیغه های استخوانم سر میرود
- و
زنان کولی آهنگها بی موطنند ..
و گریه چایهای امپریال در سرفه هایت پیچید-
ما
چون همیشه تنهاییم
ما آخرین بازماندگان تلخ خاک..
در خواب دو شمع
بی تصلف
-در آیینه ی منگی
با مرگهای همیشگی عدم-
بی آنکه بدانیم
زن نهفته در این شعر گمراهمان میکند..
|