سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        اشعار دفتر شعرِ شاعرانه ها شاعر امین احمدزاده عطایی ( امین )

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        وقتی خروسان بانگ میزدند چینه دانشان انباشته از ساچمه ها میگشت وقتی کبوتران به پرواز می آمدند
        ۵۸۶ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        من و میخانه و فانوس چشمت رهایم کن به اقیانوس چشمت روم تا در نگاهت غرق گردم مرا بیرون کشد قق
        ۵۶۶ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        ای مام من چه غریبانه مانده ای مظلوم و بی پناه در حرمت تهاجم و تحریم مانند شیر شرزه / به زن
        ۷۱۱ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        موج غم آهسته دارد رخنه در دل می کند تا چها با صخره های سخت ساحل می کند رفرف سیر خیالم بال پروا
        ۶۰۸ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        اگر چه شهر ، پر از گونه های شبرنگ است قسم به خون شقایق تمام نیرنگ است شبی که وسعت آن را به خون
        ۷۴۳ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        آتشم ، آهم ، شراری خون فشان خواهم همی تاجی از فقر و فنا با جان جان خواهم همی گر چه با ( کن ) د
        ۴۱۵ بازدید     ۳۴ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        به خورشید و ماه و به دنیا قسم به حق خداوند یکتا قسم به دنیای شیرین دیروزمان به ناآمده روز ف
        ۳۹۶ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        گل می کنم به شاخه ی طوبای انتظار تا وا کنم حکایت شبهای انتظار تا کی به دل نهم غم جانسوز اشتیاق
        ۶۶۳ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        مرغ پر سوخته ام ، رخصت پروازم نیست نقطه ای گمشده ام ، طالع دمسازم نیست چه کنم با که ز بیداد تو
        ۷۷۵ بازدید     ۲۳ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        در بیابان جنون ، مجنون نشد ما را حریف یا حریفی نیست ما را یا نشد با ما حریف غوطه ها خوردیم در
        ۶۹۷ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        قسم بر نگاه اهورایی چشم تو که چشمی ندیده به گیرایی چشم تو علاج دل زخمی من نخواهد نمود مگر آ
        ۷۵۱ بازدید     ۳۶ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        من سوار عرصه ی این دشت و هامونم هنوز چون نهنگ آبهای گرم کارونم هنوز پنجه ی ایمان من ، اهریمن ش
        ۶۷۶ بازدید     ۲۷ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        بدر رخ او چو در محاق افتاده ارکان دلم به اشتقاق افتاده
        ۹۹۰ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        امین احمدزاده عطایی ( امین )

        کیستم من ؟ چون شراری سرد و خاکستر شده لاله ای در دست طوفان خزان پر پر شده کیستم من ؟ عاشقی دلد
        ۷۱۹ بازدید     ۱۹ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3