محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
دوشنبه 4 تير 1403
18 ذو الحجة 1445
Monday 24 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
دوشنبه ۴ تير
شاعری که دوباره شعرش را/
جای موهای تو بغل گیرد
@moharamzamani
نـه از درد فـراق آشوب کـردم
نه دل را در غمت سر کوب کردم
به امیـد وصـال سینه
اگه راهی نبود ام من
یه جاده تا تو میساختم
ولی کافی نبود اینکه
همش با من باشه خواستن
اما
آسمان
و هندسه یِ قفس؟
امروز با یک کارِ قشنگ و زیبا
من از زمین زَدم به آسمون پل
وقتی به مادرِ عزیز و خوبم
دادم با عشق
درون چشم من نشسته التهاب بی کسی
به روی شاخه های تن تو نوبرانه ای گسی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فق
وقتی باهم باشیم حسود ها بی هم اند
تو در خودت منی داری و من در خودم تویی.
وقتی در خیالاتت اندک
شاید بگیرد آه دلم ... انتقام شب ...
تمام روز را يكسره رانده ام
و سايه ام را در خانه
با اشباحي جا گذاشته ام
كه از لا به لاي عكس هاي
جوانی ام را تکاندم
کودکی ام افتاد
نمی توان عاشقِ نفرت و پلیدی بود
آدمی به عشق زنده استْ جانم
به اینکه جایی
دستِ کودکیش رابگیرد و
سمت چشمت چون خدا من را هدایت می کند
بی گمان وصل تورا روزی عنایت می کند
من بدم اما شبیه بنده های
دوستت دارم چرکین منفعل...
در این مسیر موازی یکی شدن خواب است ...
شاید اگر کسی دل و جان را نمی گزید...
فکر دل من نباش ...من از سنگم
گر تلخ...بگو..سخت...بگو...راست بگو
همه در چشم من و من همه در چشم توام/به تماشای تو مستند همه چشمی و نادیده دلی
شبنمی تر گونه های ناز کرد
با کدامین حس تو را یادت کنم؟**با کدامین نام فریادت کنم؟
گاه دلشوری و دلتنگی ولی**هر زمان دلبستن
حاصل یکعمرزحمت باغبان دیدی چه شد
از چشم سیاهم فقط مانده سیاهی...
صبحـی دگـر رسیـد و ... از ما به تـو ارادت
آفت زده ام
پای به سر تا بُنِ ریشه
رفتی تو و ، شد اشک مرا یار همیشه
این آتش و
اینجا کسی پناه به عاشق نمی دهد
یک جرعه آب دست شقایق نمی دهد
رسیدنی، در کار نبود.
زندگی به کام ِسرگردانان است ...
خورشید به دورِ
« نمیدانم چه» سرگردان
زمین
میل ام آن است
خدایا
ز گناه پاک شوم
جمله از این غم وتردید
سوی درگاه تو من
خاک شوم
باور ندارم این اتفاق و ...
علی رفیعی
کمی آشفته حالی می پسندی، خوب می دانم
از آن دیوانگی ها رد شدم، قدری پریشانم
برای دیدن دریای
همگی در خوابند. . .
همگی در رویا. . .
چی کسی بیدار است؟
لبات رو لباشه خدایا ببین ......
چه حس قشنگی برام درد میشه ....
ثانیه ها را پشت سر گذاشتیم
جای زیستن را جا گذاشتیم
در نگاه من تمام اضطراب عشق عریان است
در خیال من شب از تکرار رویاها گریزان است
درجملهیاشعارکهتقدیمیحامیاست
جز نامقشنگتو ز کسهیچخبرنیست
شانه هاي من، اگر قابل بداني، پيشكش
ترک عادت کرده ام ، آن مرد عاشق نیستم
تو نه آن یوسف گم گشتۀ یعقوب زمانی
چهار پاره ی مشترک بنده و ابوالفضل رمضانی
بـاغ انگــور ... شبـی ، شهـدِ لبت را نوشیـد
طعنه ای زد که دگر طعم شراب از من نیست
بمناسبت سالگرد درگذشت فقید سعید
خادم با اخلاص حضرت ثامن الحجج آقا
علی ابن موسی الرضا ( ع )
عارف ب
در قافیه عمر
گمانم
نداهایی هست
گر گوش به جنبی
به جانم
نواهایی هست
در حیرت آنم که
هــر دم پـی آزار دل یـــار نبــودیــم
جاده ای هست دراز
این سرش هست به سوی آبادی
آن سرش هست به سوی شهری
جاده ای هست دراز
دوخته بر جاده های عشق نگاهی
تا که حکایت کند زغصه وماتم
راستی ای حبیبِ تنهایم
در کجا می شود شما را دید ؟
زنبورها
خاطرات گل را حمل می کنند...
می خواستم توصیفت کنم به گلها
جمله سازی و کودک روی سر خطها غریبی
دستها بالا نرفتش جمله قبل از پدر بود
محو می شود، در آبی آسمان
مغلوب است، در آبی دریا
خدایی که حالی خوشی دارد.......
راست گو و راست رو و راست شنو
باب دنیا باز است جز راست مرو
کج روی کج می شود اقبال تو
من سردترین دردم در برف زمستانها
صد مرحله دورم کن از سنبل وریحانها
ساده باشی زندگی صد تیکه بارت می کند
عاشق اما گر شوی او بی قرارت می کند
گاه لبخندی، گهی یک بوسه
.................................
مرا نشناختی آخر تو رفتی
گل بی عطر و بی رنگت شدم من
برایم هیچ
روی کیکی شیرین و سپید
خیره به من آتش گرفت
سوخت
آب شد و رفت.
شمع تولد من
برای چه شعله کشید؟
بر
تو فرهادی وکوهی کندهای با تیشهات اما
مثل طوفان
درمن پیچیدی
ساعقه وار
ریشه هایم را سوزاندی
حا
جلوه گه روزگار
گر نبود دلبــــــری زین همه دل ها چه ســـود
مـرغ ب
رفتی ولی یادت ببین سید
در ذهن هر پیر و جوان مونده
هرکس که امروزه شده مداح
حتما یه شوری از ت
نظری بر گرده ی نارس میوه هایمان
داشته باش .
خواب دیدم که شبی عشق مرا خواهد کشت...
خـاکمـان برسر، کـه دُزدِ نـامِ انسـانیـم مـا......
دلی دارم حریفش نیست غم دیگر
خدا دارد ؛ ندارد هیچ کم دیگر
گیرم که شوی خسرو،تاجی بنهی برسر،،،
در خواب فرهاد است ،شیرین تو، بیچاره،،،
مجموع ۱۲۴۹۳۷ پست فعال در ۱۵۶۲ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک