سه شنبه ۴ دی
برگرد شعری از مسعود کاویانی
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۶ ۰۸:۰۶ شماره ثبت ۵۷۲۶۲
بازدید : ۳۷۳ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب مسعود کاویانی
|
باورت بودم حالا کی با دلت همپا شده
مثل من بودی حالا چی تو دلت رویا
من تموم کردم نوشتن از دو قلب خسته رو
تو شروع کردی بفهمی تا منم باشم نرو
-
تو کجا مونده نگاهت که شدم سنگ دلت
کی به جام اومد که هی میگی عجیبه مشکلت
من اگه دردم اگه بارون تا باهام را بیا
چی شده حالا که بم میگی به اشک هم را بیا
-
یه عمره خحوابت از چشمام بریده یه چند وقته دلت بم جا نمیده
بذار بارون برات اروم بباره دلم جز اشک و تب راهی نداره
سسکوت ققلب مکن رو تو اثر کرد نه میتونی بمونی نه نه برگرد
-
من یه عمره فکر چشمات میره تو یاد چشمام
من چجوری با چه حرفی پای چشمات را بیام
تو کی و حالا نداری داعما پیش دری
چی بگم از کی بگم که تو بمونی و نری
-
یه عمره خحوابت از چشمام بریده یه چند وقته دلت بم جا نمیده
بذار بارون برات اروم بباره دلم جز اشک و تب راهی نداره
سسکوت ققلب مکن رو تو اثر کرد نه میتونی بمونی نه نه برگرد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی است
جسارتا «شده» در مصرع دوم فراموش نشده؟