بوی مهتاب

سلام بر کوروش عزیز

غزل زیبایی خواندنم،تشبیهاتی زیبا،توصیفاتی درخور تحسین و بعضا تصویرسازی های جالب توجه.

مطلع غزل در غزل خیلی مهم است اگر محکم برداشته شود خواننده را مجاب میکند تا آخر شعر بایستد و ادامه دهد.
مطلع غزل شما،محکم است اما مصرع اول آن به نظر نامفهموم است.
اگر قرار است شبنم که درواقع همان اشک باشد بخواهد گونه را ناز کند،خیلی ملموس به تصویر کشیده نشده.
و ارتباط با مصرع بعد هم از دست رفته.
اما مصرع دوم حسابی بر دلم نشست بسیار زیباست.
دربیت سوم
تیرگی هایی که مثل پیچکند
با دَمی عیسایی ازهم باز کرد

اینکه فرمودید با دم عیسایی از هم باز کرد،در ذهن خواننده سوالی را بی جواب گذاشته اید که چه کسی؟
به نظر باید بیت را با بیت قبلش موقوف المعانی میکردید تا معنایش کامل شود.
پیشنهاد من اینست یک بیت قبل از آن اضافه کنید.

بعضی از حذف ها درشعر لازمند باید گاها برای حفظ وزن استفاده شوند اما شعر شما مملو از این هاست.
یکی از حذف هایی خیلی انجامش میدهید حذف"را" است که چهره شعر را خراب و بعضا نامفهوم میکند.





یکی از بیت هایی که خیلی به نظرم دلنشین بود بیت
جغد که ناخوانده مهمانیست نیز
غرغری بر روی لب پرواز کرد
بود که بسیار پرمغز و خوش فرم ساخته شده.
مصرع آخرهم به نظرم تناقض دارد که حتما تعمدیست.
درمجموع لذت بردم از خواندنتان ممنون که گذاشتید بخوانمتان.
بنده گهگداری مشق گفتن میکنم که امیدوارم به منزله ی جسارت نباشد.
درپناه حضرت حق