"دوستَت دارمِ" چرکینِ منفعل از حلق بی تعهد
و تعهد خنثی ترین واژه در هیاهو
هیاهویی که گوشش پر شده از فریاد دروغ
وشنیده نمی شود در میان ازدحام
عشقِ وا پس نهاده شده ی سبک عِراقی
پست مدرنِ کور از نگاهِ عاشقانه
پراگماتیسم متولد شده از نطفه ی تلخ واقعیت و خیال
کلماتی درشت و بی معنی
در فرهنگی جا مانده از افتخار
لاطائلاتی مبهم با طعم عرفان برون مرزی
عشق خلط شده در شعر محاوره ای
و حلقومی که غرغره می کند هذیانی بی هویت را
و بازی می کند پوز روشنفکریِ هابرماس با کُتِ کوتاه و گردی عینک صادق
تمام شده ام امروز در اکنون
به ظهور منحوس عشق که سد چشمانم را شکسته، قسم
من تمامی تلخی ثانیه ها را
هر روز با ته مانده ی ذهن مریضم
درمان می کنم
و با نگاه به این خطیر ضجر روزگار
ضجه های سکوت را پژواک می کنم
و تمام این کنش بی فایده را
در آینه به سر خود هوار می زنم
و می خندم
زیرا نقطه ی اتصال غم و شادی هذیانی است به مرور مر گ آور
پس می میرم
من محکومم به جستجوی هذیانِ تاریخ
#فردین_علائی #هذیان #سپید
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
جالب و زیبا ست