يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ غزلمرگی شاعر هما تیمورنژاد
|
|
بکار نطفه ی حسرت که آه زاده ی عشق است
|
|
|
|
|
سکان کشتی من دست سارقان افتاد
هزار فتنه به گیسوی بادبان افتاد
و تیر حادثه از چلّه ی کمان افتاد
|
|
|
|
|
روی بغض مذاب می رقصم
ماهی ام در حباب میرقصم
|
|
|
|
|
زخم های زنانه و کاری
می رسد تا تورا تکان بدهد
تا نهنگ تکیده در ساحل
روی دستان مرگ جان بدهد
|
|
|
|
|
سنگ مفت است و مفت تر گنجشک
چوب حلاج و دانه های انار
پنبه هایی که سر بریدند و
سرو هایی که رفت برسر
|
|
|
|
|
صدای سمّ اسب سرکش جنون
شکاف سینه ام به درّه های خون
نهنگ خفته در گلوی مادیون
به شیهه می کشاندم به
|
|
|
|
|
کویر حنجره ام بغض آسمان وا کن
دمی به عشق بخوان و دوباره حاشا کن
|
|
|
|
|
زخم های زنانه و کاری
می رسد تا تو را تکان بدهد
تا نهنگ تکیده در ساحل
روی دستان مرگ جان بدهد
|
|
|
|
|
چه غمگینانه دست میکشی
به روی شب
به روی ماه
ماه ،سرخ،شتک زده به روی دستانم
|
|
|
|
|
سر آستین تحمل چو بخت مان کوتاست
برای هق هق مان شانه ای مهیا کن
|
|
|
|
|
شمعی به شبت نیست که خاموش تر از من
|
|
|
|
|
وقتی دل قبیله ام از فرط دوری ات
در فصل سرد فاصله قندیل بسته بود
|
|
|
|
|
آتش افتاده بر تن خرمن خوشه چینم به وقت غم چیدن
|
|
|
|
|
ردّ انگشتان تو روی تبر جا مانده است
|
|
|
|
|
با ماه امشب بر سر تو کودتا کردم
در جزر و مد چشم تو خود را رها کردم
|
|
|
|
|
چگونه از غصه خون نگریم که داغ ها سهم باغ و بر شد
|
|
|
|
|
بیزارم از این حس سردرگم
بیزارم از دلسوزی مردم
بیزارم از بوی گل و گندم
من جرعه ای از مرگ می خواهم
|
|
|
|
|
کنارت سخت باریدم تو میراث خزان بودی
درون ابر باران زای چشمم بی گمان بودی
|
|
|
|
|
باور نمی کنم کی شبی باورم کنی
دز نامه ای نخوانده مگر از برم کنی
|
|
|
|
|
تیر نگاهت زخم زد اردیبهشتم را
|
|
|
|
|
درون چشم من نشسته التهاب بی کسی
به روی شاخه های تن تو نوبرانه ای گسی
|
|
|
|
|
واسه اینکه ماهو بیارم برات
تو باید شبامونُ پس می زدی
رها کرده بودی پلنگ منو
به ماه یکی دیگه دس می
|
|
|
|
|
تویک رویای خیسیُ
دل من ابر بارونی
توازین عشق و دوس (ت )داشتن
دیگه چیزی نمیدونی
|
|
|
|
|
مادرم ،دستم از دلم کوتاست
دارم از گریه برکه می سازم
|
|
|
|
|
توی چشات چند تا خمار
هی آبسولوت میزنن
تو حنجرت فرشته ها
دارن فلوت می زنن
|
|
|
|
|
با بغض میخوابم
با خنده پا میشی
|
|
|
|
|
یه حس عجیب و
یه بال پریدن
یه پرتگاه مهلک
ته خط رسیدن
|
|
|
|
|
به روی ریل های دلتنگی و غم
قطاری عاشقم
|
|
|
|
|
همیشه تو رویات غوطه ورم
بیا لعنتی واقعیت بگیر
|
|
|
|
|
بی تو انار دلم پر خون و یلدایی
من موندم و حسرت و صد سال ت
|
|
|
|
|
تو گرگ ومیش نگات
به دنبال یه خورشیدم
شدم تبعید به سایه
منی که مثه یک بیدم
|
|
|
|
|
یه حسی تو چشات میگه
که عشق دیگه ای داری
واسه عاشق شدن شاید
ازین دنیا طلبکاری
|
|
|
|
|
برف سنگین نگاهش بر سرم بارید و رفت
بعد آن آغوش گرمش از ت
|
|
|
|
|
ماسکتو بردار عزیزم
ببین دارم اشک می ریزم
ببین که از دوری تو
از غم و غصه لبریزم
|
|
|