جمعه ۲ آذر
عصر غمبندان شعری از هما تیمورنژاد
از دفتر غزلمرگی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۰۲ شماره ثبت ۶۵۰۲۱
بازدید : ۸۸۰ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب هما تیمورنژاد
|
با ماه امشب بر سر تو کودتا کردم
در جزر و مدّ چشم تو خود را رها کردم
سر برغرور صخره های بغض کوبیدم
بعد از تو ابلیس غمت را ناخدا کردم
در عصر غمبندان دوری سوختم یک عمر
هفتاد نسل قبل و بعدم را فدا کردم
از درد پیچیدم به دورم پیله ی حسرت
کرمم که خود را قاطی پروانه ها کردم
در چشم های روشنت دنبال تسکینم
خود را به درد لاعلاجی مبتلا کردم
یا دست روی دست بگذار و تماشا کن
یا مانعم شو کفش رفتن را به پا کردم
#هما_تیمورنژاد
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما سپاسگزارم از مهرتون تقدیم
تو بخوان مرا و از دوریِ منزلم مترسان که من این ره ار تو باشی به سرای با سر آیم! #استاد_حسین_منزوی | |
|
درود بر شما مهربانو سپاسگزارم تقدیم دریای من تویی و در این جستجوی کور سرگشته در هوای تو گمگشته میدوم
دریای من !کجات بجویم ؟که هرطرف مرداب گونه ای است نهان در مسیر من
#استاد_حسین_منزوی | |
|
درود بر شما جناب دژاگه سپاسگزارم نظرلطفتونه تقدیم مردیم از جهان تو را خون گریستن کفارهٔ کدام گناه است زیستن
یاغی تبار | |
|
درود بر شما سپاسگزارم دوست عزیز تقدیمبه هیچ امید نبردم هنوز راه از خود به ناامیدی خود میبرم پناه از خود
علی اکبر یاغی تبار
| |
|
درود بر شما جناب صفائی سپاسگزارم نظر لطف شماست تقدیم چها کرده با روح دربند من جهانبینی بیخداوند من
نمیخواهم این روح دربند را جهانبینی بیخداوند را
یاغی تبار | |
|
درود بر شما سپاسگزارم تقدیم بعد تو در من هزاران بغض نایم را گرفت
دست غافلگیر حسرت چشم هایم را گرفت #هما_تیمورنژاد | |
|
درود بر شما مهربانو سپاسگزارم تقدیم من لگد خورده ی بختم گله ای از غم نیست زده ام نقش تو را بر دل کرمانی خود
هما_تیمورنژاد
| |
|
درود بر شما جناب رمضانی سپاسگزارم تقدیم پاشو لباس شادیو تن کن رخت عزا اندازه ی تو نیست
قصر غمو با خنده هات بشکن این سازه ی غم سازه ی تو نیست
هماتیمورنژاد | |
|
درود بر شما سپاسگزارم تقدیم ⚜️⚜️⚜️⚜️
اینسان که میخورد نفسم در گلو گره وینسان که میدهد همه جا بوی نیستی
بیآنکه -خوب و بد- خبری از تو بشنوم احساس میکنم که تو در شهر نیستی
#استاد_حسین_منزوی | |
|
درود بر شما مهربانو سپاسگزارم تقدیم مرا از تُنگ "من" بردار و تا دریا ببر با خود که میخواهم به قلاب تو بسپارم دهانم را...
فاطمه_رنجبری
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
متفاوت و زیباست
،عصر غمبندان، بسار عالی است