سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        چهار تلخ

        شعری از

        هما تیمورنژاد

        از دفتر غزلمرگی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۰۴ شماره ثبت ۴۴۲۷۲
          بازدید : ۶۷۶   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هما تیمورنژاد

        به روی ریل های دلتنگی و غم
        قطاری عاشقم
        نمی دی ام ایست
        به ایستگاه آخرم نمیرسم من
        کوه غم میریزد و ریز علی ام نیست
        ۲_
        تبر داره به دستش غم دوباره
        تبانی کرده امشب با خیالت
        منو میکشن امشب هر دوتاشون
        غم و تلخی رویای محالت
        ۳_
        طلاق عاطفی تو
        نمک رو زخم من پاشید
        تموم زندگی باتو
        عذاب شد رو سرم بارید
        واسه یه خواب اجباری
        توی یک تخت میخوابیم
        منو تو توی این تابوت
        چقدر خوشبخت میخوابیم!!
        ۴_
        میگویند: دور باش و عزیز باش
        دور شدم از تو
        اما کاش
        میگفتی :چشمان تو نزدیک بین است
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۳
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست. بداهه
        همای عزیز همه را زیبا سرودی ۱و ۲ را بیشتر دوست داشتم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۱۰
        تبر داره به دستش غم دوباره

        تبانی کرده امشب با خیالت

        منو میکشن امشب هر دوتاشون

        غم و تلخی رویای محالت
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبانو خندانک
        کوتاه وزیبا بودند
        آفریننننننننننن خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۳
        درود بانو
        زیبا بودند
        ولی
        غزل نبودند
        آخری کوتاهی زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۴۷
        درود برشما
        زیبا و دلنشین است شعرهایت خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۱۵
        درود و افرین
        خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        منصور شاهنگیان
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۰

        متنوع و رنگارنگ با غمی پنهان ...

        در انتظار دیگر اثار شما ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        اله یار خادمیان(صادق)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۴۶
        درود بر شما خوب بود زنده باشی و بسرایی به روز خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۵
        .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
        درود بانو خندانک خندانک
        هرچهار اثر زیباااا بودند خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ..........................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»
        درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
        کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»
        درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
        چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
        فرهاد مهرابی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بانوی گرامی
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا سرودید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۶
        زیبا سرودید خواهر گرامی
        احسنت...
        مسعود احمدی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۴
        درود بر بانو تیمورنژاد.... اولی عالی بود.... دست مریزاد
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۹
        فقط یک کلمه میگویم: غوغا !
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کیومرث نجفی مهر
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۴
        اما کاش
        میگفتی :چشمان تو نزدیک بین است
        بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۳
        عالی بانو
        فقط همینو میتونم بگم
        درودهااااااااااااااااااااااااااااااا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جوادرحیمی(راحم)
        جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۵۷
        می گویند: دور باش و عزیز باش
        دور شدم از تو
        اما کاش
        می گفتی :چشمان تو نزدیک بین است
        خندانک
        دروووووووووودبرشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۶
        واسه یه خواب اجباری

        توی یک تخت میخوابیم

        منو تو توی این تابوت

        چقدر خوشبخت میخوابیم!!

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0