دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر مستانه دادگر (ماهور)
آخرین اشعار ناب مستانه دادگر (ماهور)
|
در سرزمین لبانت
جشنی بپا کنم!
که مردمانش تا ابد
از عطر نامه های سرگشاده ام
مست بمانند!
#مستانه دادگر( ماهور)
************************
باز گشت
کار من نیست!
به پلهای شکسته بگوئید
دست از
پیشگوئی سیلاب
بردارند!
#مستانه دادگر
********************************
با من باش!
پیش از آنکه
اشتهای کودک معاصرم
از اخبار پرآشوب چشمانت
کور شود!
#مستانه دادگر
***************************************
روی این دقایق
بیهوده نشسته ایم!
باور کن
هیچ پرگاری
جرئت کشیدن ساعت جدائی ما را
ندارد!
#مستانه دادگر
*********************************
دستهایش
که به دستم رسید
دیوانه ای
دور ساعت میچرخید!
نردبان عقل شکست!
و من
جغد پیر ویرانه ام را
سنگسار کردم!
#مستانه دادگر
*****************************
دوباره آمدی
پیله تنگ حافظه ام
سائیده شد بر گوشه لبانت
من از همین حالا
پروانه ام!
پروانه ام!
#مستانه دادگر
#ماهور
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
کوتاه و زیبا بودند