چهارشنبه ۶ تير
|
|
خلوت خالش ،خرابم می کند شهد ِ انگورش ،شـــــرابــم می کند پیچ در پیچ ِ چـــمان ِ هر چــــ
|
|
|
|
|
روی صفحه خواب _______________________
|
|
|
|
|
الغرض خواهش دلم این بود
گر تو داری سراغ، می خواهد
|
|
|
|
|
نگاهت ، بغض و شادی همزمان است
|
|
|
|
|
اين خاطرات كاغذي ديوان اشعار من است
اين شعر هاي پاپتي ت
|
|
|
|
|
باور مکن
حال من خوب است اینک ،اینچنین باور نکن
ظاهرن آری ولیکن با یقین باور نکن
داده
|
|
|
|
|
بوی پائیز بهارم آمد روز رفت و.......
|
|
|
|
|
این جلگه که
سال هاست با آبرفت بیگانه
سحابش سراسیمه و بی سایه
سرو هایش سرافکنده
جویبارا
|
|
|
|
|
ساقی بده شراب به دستم که شیخ گفت
امشب به می وضوی نماز است مستحب
|
|
|
|
|
تو گلي و ما همه پروانه ايم
بر سر اهرم عشقت واله ايم
مركز هر دايره ي عشق تويي
ره
|
|
|
|
|
من ندانم بخدا باز بهاری .......
|
|
|
|
|
یارب بسوخت جان من اندرشرارعشق
پشتم شکست همچو دلم در قرار عشق
سوزم زآه درونم چو مرغ حق
د
|
|
|
|
|
خرقه زهد برکنم جامه زتن به در کنم بر رخ دوست بنگرم در نظرش در نظر کنم باده ی شوق سر کشم پای ز
|
|
|
|
|
بي تو من باراني ترين چشمان بارانم ----------------------------------------------
|
|
|
|
|
پیشینه تاعبور شعر یک دیوانه در آئینه ام کس نمبداند چه رنگی دارد آه سینه ام
|
|
|
|
|
رنگین می شود گونه هایم از عشق
|
|
|
|
|
سلام به دوستان عزيز عضو جديد هستم و از كنار شما بودن خوشحالم ؛)
|
|
|
|
|
یه چن ساله که با همیم و اما هنوز اتاق بچه سوت و کوره
|
|
|
|
|
تو یوسف کنعان من پُرکن قدح از جان من
|
|
|
|
|
چه ایستاده باشم چه نشسته، آسمان همیشه اون رنگی ست. چه گریان باشم
|
|
|
|
|
شعری از:خالدبایزیدی(دلیر)
گاه می خواهم خودراانتحارکنم
|
|
|
|
|
سخني چند بس است اگر از اهل شنيدن باشي و تبسم زيباست
|
|
|
|
|
منم آن قصّه ي از ياد رفته منم كاشانه اي برباد رفته
|
|
|
|
|
دلت یه جایی گیره سروده جاسم ثعلبی (حسّانی)
|
|
|
|
|
فهم گنجشک ها شعر را شاعر را می فهمند دریغ از آدم ها
|
|
|
|
|
پدر رفت تا تو ومامان بمونین پدر رفت تا که با ایمان بمونین
|
|
|
|
|
لحظه به لحظه ام شده پیچش وتاب دادن شکل وشمای واژه ها...
|
|
|
|
|
تمام زنها را جا داده ای در چادرت پیاده کن قدم های روشنت بر دیدگانم و بنویس باخط خوش
|
|
|
|
|
1- بانو! نگاهم نمی کنی اگربه سیم آخربزنم برای همیشه سیاه خواهی پوشید. 2- بلندی فکر
|
|
|
|
|
امشب میان کوچه ها پرسان و پرسان میکنم مست و خراب و در به درهی جان و جانان میکنم عقلم ت
|
|
|
|
|
مهربانم بنویس نیمه ی شب ابر سپید میگذر د تا از ان پنجره دیدار کند ساعتی خیره به چشمم نگرد
|
|
|
|
|
گستاخی عشق نمودار افراد عاشق پیشه درجها ن گردید.
|
|
|
|
|
ساعتها می نشینی فکر می کنی به درختان باکره ای که لرزان شده اند از ترس دارکوبهای
|
|
|
|
|
راه می روم به تو فکر میکنم می ایستم به خودم فکر میکنم محبوب من از وقتی پیراهن آبی
|
|
|
|
|
نذاراي دهن صابمرده ي مووابشه بعد عمري زندگي بين ما دعوابشه اگه شرني نمي يري برمان توي خانه
|
|
|
|
|
يادش بخير يه روزي...عاشق و ديوونه شدم شبيه ي قصر بودم...پاي تو ويرونه شدم
|
|
|
|
|
وطن یعنی دنا یعنی دماوند.....
|
|
|
|
|
خدا نکنه کسی توی زندگی به بن بست بخوره
|
|
|
|
|
دل دیوانه من هیچ خریدار نداشت نغمه عشق من ای وه که شنیدار نداشت دلبر بی غم
|
|
|
|
|
برای دل بریدن از تو بی بهانه ام بیا حساب من جداست از حساب شانه ام بیا بیا که تاب خورده این
|
|
|
|
|
شاید به کف آری دل ما را به نگاهی
|
|
|
|
|
اینجا که عشق نیست ستم قد کشیده است
گردی به پای مانرسیده
|
|
|
|
|
به استغاثه نشستم ، دست به آسمان شایدازکویرترک خورده ی ابر رها گرددقطره ای زرحمتی
|
|
|
|
|
تنها من ردپایت را در ردپای شب دنبال می کنم
|
|
|
|
|
من نميگويم كه زيبا از زري عاشقتر است آنكه باشد ساق پايش مرمري عاشقتر است آنكه چشمش هست
|
|
|
|
|
ببار باران,بوسه بارانم کن/خیس کن خاطره ی عشق مرا...
|
|
|
|
|
دیشب به خوابم آمدی بی تاب ازبهشت
آهسته باز آمدی ره یاب
|
|
|
|
|
با عشوه ی پخته باز خامم کن با بوسه ی آتشین تمامم کن
|
|
|
|
|
شب تار ست ودلم در طلب راز نهان چند خطی بنوشت سفره ی دل باز کند
|
|
|
|
|
بادبردو سوزاند هستی امرا ،
|
|
|
|
|
بی خیال حومه های چشم بارانگیر را خوب چرخاندی به رویم لوله ی هفت تیر را
|
|
|
|
|
باد ها رفتند ، موجها مردند ، ای شفق ها ! یک دمی با من بیاسایید ، 9/مهر /
|
|
|
|
|
چشم به راهی هستم
که درآن
راه بی پایان است
وپا ناتوان است
باید قدم هایم را بشمارم
ومحک
|
|
|
|
|
ای کاش که دل را به گناهش نـزنیدش
در راز و نیـازش به نمـازش نــزنیدش
|
|
|
|
|
برخاستمو بر خود نگریستم من به سوی یکتای واحد جستم من
|
|
|
|
|
تا چند لگد مال حقایق باشم پیش دل خود آینه ی دق باشم از چهره ی من نقاب را بردارید
|
|
|
|
|
ناخدا به آسمان آرزوهای رنگین کمانی خودم که نگاه می کنم خدا را می بینم و به دریا ناخدا ب
|
|
|
|
|
انسان! به زمین درود گفت و با زمین وداع خواهد کرد
|
|
|
|
|
ماشه را بچکان بانو یك دل بود ربودي این مَرد دیگر چیزي براي از دست داد
|
|
|
|
|
اگر آن ترک شيرازی بدست آرد دل ما را
|
|
|
|
|
گم نمیکنم تورا هیچ کجا تو اگر دست مرا رها کنی که فراموش شوم بگذری وردشوی منتظر نمیشوم
|
|
|
|
|
(بوي باران) بوي باران ميـدهد امشب هـواي انتـظار چتر دل را ميگشــايم در سراي انتـظار
|
|
|
|
|
نازنین رویای من ای همیشه در برابرم ایستاده ای لبخند زنان تا باقی است نفس
|
|
|
مجموع ۱۲۵۰۰۳ پست فعال در ۱۵۶۳ صفحه |