جمعه ۲ آذر
بی سر! شعری از شیلا چابلی
از دفتر سکوت زرد نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳ شماره ثبت ۱۸۸۹۴
بازدید : ۹۶۱ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب شیلا چابلی
|
این جلگه که
سال هاست با آبرفت بیگانه
سحابش سراسیمه و بی سایه
سروهایش سر افکنده
جویبارانش نوازش را
از سنگریزه های سرشکسته
از سر ؛ باز می کنند ،
به کدام سرایش سرمست
و از سرزنش سمی کدام سگالش
سیراب است که
به این سان سراسر سر بر می آورد ؟!
×××
گلی که از ساقه می گریزد
تا دامان بردباری خویش بر باد بیاویزد
ازجاده های بغرنج افکار بگذرد
تا بر بستر دل ها دست یابد،
بداند، بهایش به بخشش پرچم و
بوی گلبرگش نیست!
پ.ن.
کدام زمزمه ی زلال زاویه ی دستانم را
باز می گشاید تا
باز کند راز سوزش دلم ؟!
نوشته :
شیلا چابلی 92/بهار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.