يادش بخير يه روزي...عاشق و ديوونه شدم
شبيه ي قصر بودم...پاي تو ويرونه شدم
پر از آدم دور و برم...فقط تو ديدني بودي
عجب سرو صدايي بود...تو شنيدني بودي
واسه قلب سرد من...تو آخرين خونه شدي
كنارم اومديو...باهام شونه به شونه شدي
كنار تو نشستمو...دل به دل تو بستم
يادته ميگفتي به من...پا به پاي تو هستم
حالا تو نيستي پيشمو...تنهايي عادت منه
صداي مرگ اين نفس...صداي ساعت منه
تو رفتيو اتاق من...تاريك تر از هميشه شد
اشكاي سرد من همش بارون روي شيشه شد
سرماي دنياي منو...قلبي كه بي تو يخ زده
دور من خط كشيده و...رو اسم تو ي خط زده
نگاتو ميگيره ازم...دستاي گرم يك نفر
صداي خنده هاي تو...بازم شروع يك سفر
داري ميري سفر عزيزم...مواظب خودت باش
من ديگه پيشت نيستمُ...مراقب خودت باش
دوسِت دارم هميشه،حتي نباشي پيشم
ميريو من ميدونم...بي تو ويرونه ميشم
--------------------------------------------------
مثل همیشه ممنونم از همه دوستای خوبم که بهم کمک میکنن!! مخصوصا یکی از دوستان که اسمشو نمیبرم اما متاسفانه به دلایلی فعلا فعالیت نمیکنن!!دوست خوبم اگر این شعرو خوندی امیدوارم که زودتر برگردی!!...راستی قرار شده بود من با هر شعری یکی از عکسهام رو هم بزارم...خوشحال میشم اگر عکسم رو هم نقد کنین! بازم ممنونم از همه محبتاتون