يکشنبه ۲۴ فروردين
اشعار دفتر شعرِ دلنوشته ها شاعر سید حسین عمادی سرخی
|
|
میهِمان تو ام ای حضرت دادار، ولی
گشنگی می دهی ام! بر سرکارم؟ چه کنم؟
|
|
|
|
|
یعقوب شدم ، کور شدم، حیف زلیخا
در مصر ببوسد سر و رو و دهنت را
|
|
|
|
|
مستبد بودم ولی تا رای رای چشم اوست
پیروی از رای او، مشروطه خواهم می کند
|
|
|
|
|
بعد برجامِ یک و کار ظریف
می کند غوغا به مولا رای من
|
|
|
|
|
سیب باشی یا که گندم، آدمم! می چینمت
|
|
|
|
|
ما عاشق برگ ریز پاییز شدیم
ما قاتل فصل نوبهاریم همه
|
|
|
|
|
من، تو ، یک نیمه شب و ماه، عجب تصویری
دست در دست تو، من! وای عجب رویایی
|
|
|
|
|
حال من وقتی که رفتی در مثل نه واقعا
حال یک انسان قربانیست، حرفش را نزن
|
|
|
|
|
چرا آخر خدا اينقدر نا پيداست؟
|
|
|
|
|
جناب خان گشته تایید و بجایش
عموپورنگ، عمو قناد ، رد شد
|
|
|
|
|
تا نکردی عقد ،زن همچون عسل
بعدِ از آن بدتر از صدها سم است
|
|
|
|
|
شعرکی گفته ام و پخش نمودم همه جا
عذر خواهم من اگر حال شما بدتر شد
|
|
|
|
|
برای بنده از این ملک ایران
نباشد هیچ جایی از جهان به
|
|
|
|
|
نگو امشب چرا تلخی، چرا از غصه می گویی
بیان نامرادیهاست اینهایی که من گویم
|
|
|
|
|
گرچه زنها مثل گل، نازند و خوب
قلبشان از سنگ و همچون آهن است
|
|
|
|
|
زندگیم داره شاعری میشه
شعر معشوقه ی جدید من است
|
|
|
|
|
جوانان بنی هاشم بیایید.....
|
|
|
|
|
نونش نداره اشکنه
بادش چنارو می شکنه
|
|
|
|
|
پیرو دلواپسی برخی از عزیزان دلواپس از پوشش نامناسب!!!!
|
|
|
|
|
ز بس دیوار حاشا رفته بالا
طلبکاره طرف انگاری حالا
|
|
|
|
|
گفت با دندان ِ کرمو دوش، لب
این چه غوغاییست؟ آنجا! آن عقب!
|
|
|
|
|
چندِ روزِ پیش یاری از فرنگ
گشت عازم، سوی این شهر قشنگ......
|
|
|
|
|
کشید از ماست، مو امّا دو صد حیف
کره، دوغ و تغارش را ربودند
|
|
|
|
|
استقبالی دیگر از شعر استاد کاوه جوادیه
|
|
|
|
|
با اجازه از استاد کاوه جوادیه
|
|
|
|
|
کرده ام واجب به خود عشق دل آرای تو را
بوالعجب! طفلی که باشد صاحب فتوا منم
|
|
|
|
|
دلواپسی؟ برای خودت یا برای من؟
جان خودت بگو، ولی بی دغا بگو
|
|
|
|
|
شعر من پا کشیده جاییکه
می کشاند مرا سوی مقتل
بس کنم من تو خود مفصل خوان
آنچه را بنده گفته ا
|
|
|
|
|
فرموده خدا بجای دختر کوثر
|
|
|
|
|
در سال نو، خدای محبت! چه می شود
گویند کس سلاح خود از کین نمی کشد
|
|
|
|
|
"من از عقرب نمی ترسم! ولی از نیش می ترسم"
زِ چوپان ؟نه! زِ سگ؟ هرگز! ولی از میش می ترسم
|
|
|
|
|
آتش زدن خانه که تکبیر نداشت
|
|
|
|
|
داغ غم زهرای جوان پیرم کرد
|
|
|
|
|
حاج فیروز وگدایی دورشهر
حاج فیروز و خرید دلخوشی
|
|
|
|
|
کلاغ کوی رضايم، کبوتران حرم
|
|
|
|
|
اگه توفیق یار باشه روز 29 اسفند رو تا یکی دو ساعت بعد سال تحویل توفیق خدمت در حرم رو دارم و ان شا ال
|
|
|
|
|
تو رو دوست دارمِت ده تا
همون ده تا که خیلی بود
تو رو دوست دارمِت اونقَد
که مجنو
|
|
|
|
|
ای سرو علی! بگو چرا خم شده ای؟
|
|
|
|
|
"قالوا بلی"وحی است بانو! کفرِ دین نیست
با یک بلی ما را به
|
|
|
|
|
سلام حضرت عاشق ، سلام حضرت عشق
امام غایب حاضر، امیر دولت عشق
|
|
|
|
|
نمی بخشم توروازبس به قلب من جفاکردی
منو دیوونه کردیومنو اینجا رهاکردی
|
|
|
|
|
سکوتی که از جنس جیغ است و بس
|
|
|
|
|
دلم در بندِ هندوئی است، کافر کیش و بی ایمان
|
|
|
|
|
با مردمِ عشقِ ماست مالی چه کنم؟
بازم تقدیم به دکتر "ا.ن"
|
|
|
|
|
یادواره شش ماه دوری...........
آن کاپشنِ انقلابی ات ما را کشت.......
|
|
|
|
|
در ترافیکِ شلوغ دلبران
می شود قلبم شود تک سرنشین؟
|
|
|
|
|
من از تو، از خودم، از او، شما، ایشان طلبکارم
|
|
|
|
|
اربعین است و دلم پر ماتم است
یاد اکبر، یاد لیلا می کنم
|
|
|
|
|
چو چوب نخل، خشک و چاک چاک است
لبی که پیش از این مثل رطب بود
|
|
|
|
|
بر روی لبش عطش تلاطم می کرد
آتش به دلش بود و تبسم می کرد
|
|
|
|
|
لالا لالا دلم تنگ صداته
بگی ماهی! بگی قندی عزیزم!
|
|
|
|
|
وقتی دلم برای حرم تنگ می شود
گویا میان عقل و جنون جنگ می شود
|
|
|
|
|
لغت؟ نه یک جهان روضه است اینها
به هریک شیعه ریزد اشکِ نم نم
|
|
|
|
|
حا و سین و یا و نون هریک جدا افتاده است
|
|
|
|
|
صهبای عشق در کف سقای کربلاست
شاعر که مست شد، دمی از این سبو گرفت
|
|
|
|
|
محرم داستانی ناب دارد فراوان چهره ها در قاب دارد
ولی
|
|
|
|
|
تمام عمر مقتل را شنیدی شمیم سیب را بوییده ای هیچ؟
ز زینب، مادر غمهای عالم بقدر فهم خود فهمیده ای
|
|
|
|
|
نوگل باغ رسول و سخره ی بازار شام؟
|
|
|
|
|
کانالهامان مطرب است و بچه بازی ای کاش سیما داشت یک کانال روضه
|
|
|
|
|
الغرض خواهش دلم این بود
گر تو داری سراغ، می خواهد
|
|
|
|
|
پدر رفت تا تو ومامان بمونین پدر رفت تا که با ایمان بمونین
|
|
|
|
|
موج کوچک تازگی کف کرده بود تحت تاثیر رفاقت با 2 رود با زبان دلپذیر موجها شعر ها از بهر ساحل
|
|
|