دوشنبه ۳ دی
اشعار دفتر شعرِ روی موج شعر و ترانه شاعر محمد ملیحیان خوش
|
|
قول بده پاییز که شد
بیشتر هوای شعرهایم را داشته باشی
|
|
|
|
|
آرزویت چیست؟
بگو
گفتم:
که ای کاش چون درخت بودم
سراپا سبز
|
|
|
|
|
با چشم هایی بسته به دنیا آمدم
در شهری که کور بود
|
|
|
|
|
جاروی دل را بردار
سطح خیس زندگی را عاشقانه بروب
|
|
|
|
|
چترهای پوسیده ات را ببند
باران شو و بر خودت ببار
|
|
|
|
|
شعر ناب من خریداری ندارد، وایِ من
مثل رویِ ماه من، این جایِ من، آن جایِ من
گربه ای را
|
|
|
|
|
باران که سازش را کوک پایکوبی می کند
غبارهای کهنه
به رقص بر می خیزند
|
|
|
|
|
در میان همه ی شبکه ها
تنها لبخندی که کنترل را از دستم خارج می کنی
|
|
|
|
|
به بن بست که رسیدی
بال هایت را باز کن
|
|
|
|
|
21 آبان
تولد پدر شعر نو فارسی
مبارک
نیما
ای سرو کوهی
ایستاده بر ا
|
|
|
|
|
تمام آرزوهای دلت ریخته بود
با صدایی آرام و بدون خِش
|
|
|
|
|
فهم گنجشک ها شعر را شاعر را می فهمند دریغ از آدم ها
|
|
|