جمعه ۱۵ تير
|
|
این را قرار نیست کسی بداند....
|
|
|
|
|
هزاران سال قبل از من گلی از جنس خوبی ها
تفضل کرد بر مردم شکوفا شد در این دنیا
|
|
|
|
|
تو اینجا توی قلبم خانه داری
|
|
|
|
|
💠 تخمیس شعر
اقباللاهوری 💠
تصحیح گر نیت و اعمال خودت باش
تا هست نفس در پی غربال خودت
|
|
|
|
|
منم و دفار شعری که بی تو پاییز است
و از تمام وجود تو، بی تو لبریز است
نبوده ای تو ولی، برگ برگ این
|
|
|
|
|
دل من سمت تو انگار هوایی شده است
یاد ایام قدیم افتادم
اولین بار که چشمم به نگاهت افتاد
ودلم ریخت
|
|
|
|
|
عاشق شدم اما تو چه شیدای من شدی؟
مجنون شدم اما تو چه لیلای من شدی؟
من میوه ی ممنوعه خوردم جرم کردم
|
|
|
|
|
شده جاری ز خون دل ، به نمکزار دفترم
|
|
|
|
|
تو ای کوچک من گوش بنما به دل صاحب دل خسته ی خود 🕰
|
|
|
|
|
📌تصنیف
م.مدهوش🍃
🎤 دکلمه : بانو هستی احمدی🌸
|
|
|
|
|
زیر آسمان من، زیر آسمان تو بی تفاوت است کجا، هرکجا به یاد توست چشم بینوای من
|
|
|
|
|
حال من حال شکاریست که هنوز زنده ولی
نیم اعضاء و تنش خورده و در فکر فرار است
|
|
|
|
|
مست به دنیاییم و دم از عشق مولا میزنیم
ما زمینگیـریـم و حرف از ملکِ اعلـی میزنیم
در شعــار مـا گـ
|
|
|
|
|
این بلبلِ سرخوش ،
عجب نا و نوایی دارد
|
|
|
|
|
مگه سهمم از این دنیا چی بوده؟ ( ترانه عاشقانه ) ....
|
|
|
|
|
شاه بیتی تو به صدر غزل طوفانم
|
|
|
|
|
نه ایله شمیسن اوره گیم
زامان سنن ده قالمیه جاخ بویله
|
|
|
|
|
جان طلب می کرد اما حضرت جانان نبود
باز هم آمد ولی در او نشان از آن نبود
|
|
|
|
|
در آتشی به تلالو فتاده رقص ماه
شده نفوره ی نارش مثال تاج شاه
|
|
|
|
|
هوای من شدی و افتاب و آب و نان من
|
|
|
|
|
گـویـنـد ؛ کـه روزی آورنـدسـت ، مـهـمـان
اندوه که مهمان منست ، تکلیف چیست؟
|
|
|
|
|
جز منعِ خودش چه داشت قانون ؟
|
|
|
|
|
از خیال دیدن چشمانِ نابِ پاکِ تو
..
|
|
|
|
|
و کاش تو هم پای من می آمدی
پای آن خیالات شور انگیز
تا منطق نیشخند نمی زد
اجتماع نقیضین محال
|
|
|
|
|
هـــر کجــا رفتــم بجــز بـــر درگهـت
جمله درها بسته بود جز کویِ تو
عذرِ تقصیرم پـذیـر یـارب ز لط
|
|
|
|
|
مرا ببخش وقتی نمیتوانم ترا ناخودآگاه در ذهن خود نقاشی کنم
|
|
|
|
|
🌊رود آرام نگیرد هرگز تا به دریا برسد🌊
|
|
|
|
|
دختره یواشکی ،
سبزه گره میزد
اما ،
|
|
|
|
|
خواهش دیرینه ام را باد با خود برده است
|
|
|
|
|
دستِ هوس دراز وحیایی به چشم نیست
غافل شدم ز حشر گمـانـم که چشم نیست
امــروز ز کـف بـرفت و نشد تـ
|
|
|
|
|
در زلف زیبای تو من گم شده ام
در رخ زیبای تو من محو شدهام
|
|
|
|
|
روی بیلبورد تبلیغاتی نوشته بود
|
|
|
|
|
یک نسیم نوبهاری
یک آفتاب طلایی
یک آسمان ارغوانی
یک آواز قناری
که امید فصل رویش می دهد
رویش نور
|
|
|
|
|
تا ترا نفس هست حاکم زندگی
هی مزن دم ،مردی و مردانگی
|
|
|
|
|
الهی به ملکت چه ها می کنیم
به حق تو بی حد جفا می کنیم
به تقریب افکار ناجنس خویش
حکومت براندیشه ها
|
|
|
|
|
آغوشت همچو
وطنِ کودکی های من
بویِ خوشِ ماندن می دهد...!
|
|
|
|
|
صبح بخیر14
صبح است
یک دگرگونی بکن جانا
عمل آغاز کن
یا خموشی برگزین
یا مثل ما پرواز کن
هی نگو ا
|
|
|
|
|
تو هم مثل منی انگار اما دورتر از من
تو هم انگار تنهایی ولی مجبورتر از من
تو هم در دل غمی داری ولی
|
|
|
|
|
بالا نشیند او ولی ، دل می کند سِحر و فسون
|
|
|
|
|
دیگر امشب شیشۀ صبرم شکست
حـرمـتِ مـیـخـانـۀ شهرم شکست
بـا قــلـم بــر دل نـوشـتـم نـام تـو
آمـد
|
|
|
|
|
کاش روزی برسد که من و تو ما بشویم
|
|
|
|
|
دلدار مرا در خود فرو کشت
فرو کشت و فرو کشت و فرو کشت
|
|
|
|
|
از یاد بردم قصه ی پرواز را..
|
|
|
|
|
آخر این قصه معلوم است، میبازم به تو
|
|
|
|
|
کدخدایی که به ظاهر قدرتمند است.
|
|
|
|
|
بزرگان زرتشت ایران زمین
برفتند نزد شه سرزمین
|
|
|
|
|
در سفر دیدم قوی زیبای به آب راهی
از بلبلان بشنو آن نغمه خوش صدای
|
|
|
|
|
در عشق ویش غرق شدم تا ابد ای دوست
کین عشق وی انجام ندارد
بیمار نگشتم مگر از دوری رویش
کین درد
|
|
|
|
|
بر دل عاشق من خورد اگر شاید هجر
|
|
|
|
|
سیلِ سؤال
به سدِّ یقین طعنه می زند
توفانِ شک،
حتی ذکاوتِ وحوش را
به بازی گرفته است
|
|
|
|
|
چهار غزل از مهدی ملکی الف همراه با عنوان
|
|
|
|
|
کدام را قهرمان این شعر کنم
|
|
|
مجموع ۱۲۵۱۴۹ پست فعال در ۱۵۶۵ صفحه |